اقتصاد نهادگرایی ( انگلیسی: Institutional economics ) شاخه ای از اقتصاد است که نقش نهادها و روند تکامل فرهنگی - اجتماعی جوامع را در شکل گیری رفتار اقتصادی، مورد تأکید قرار می دهد. تورستاین وبلن ( Thorstein Veblen ) با انتقاد از تئوری های اقتصادی ایستا که بیشتر مرسوم بودند، بنیان های اولیهٔ دیدگاه نهادگرایی را بنا نهاد. از نگاه وبلن، نهادها نحوهٔ استفاده از تکنولوژی را تعیین می کنند. از این رو، بین نهادهای «سودمند» ( Instrumental ) و نهادهای «تشریفاتی» ( Ceremonial ) تفاوت قائل شد. این تفاوت به «دیکوتومی وبلن» مشهور شد و تمرکز اصلی اقتصاد نهادگرایی واقع گردید. اقتصاد نهادگرایی بر مطالعهٔ وسیع تر نهادها تأکید دارد و بازارها را نتیجهٔ روابط درونی پیچیده، میان نهادهای گوناگون می داند؛ برای مثال، افراد، بنگاه ها، دولت ها، و هنجارهای اجتماعی نهاد به حساب می آیند. این نگاه اقتصاد نهادگرایی همچنان به عنوان یک رویکرد دگراندیشانه، پیشتاز باقی مانده است. [ ۱]
نهادگرایی «سنتی» مخالف ساده سازی نهادها به سلیقه، تکنولوژی، یا ماهیت است ( به مغالطهٔ ماهیت گرایانه نگاه کنید ) . [ ۲] سلایق ( در کنار انتظارات از آینده، عادت ها، و انگیزه ها ) نه تنها ماهیت نهادها را تعیین نمی کنند، بلکه توسط نهادها شکل می گیرند و برایشان محدودیت تعیین می شود. اگر مردم به طور مداوم در نهادها زندگی و کار کنند، نگاهشان به دنیا توسط همان نهادها تعیین می شود. اساسا نهادگرایی سنتی ( و همچنین نقطهٔ مقابل امروزی آن، اقتصاد سیاسی نهادگرایانه ) بر دو چیز تأکید دارد: بنیان های قانونی در هر اقتصاد و روندهای تکاملی، عادت شده، یا ارادی که موجب شکل گیری نهادها یا تغییر آن ها می شوند. اقتصاد نهادگرایی به جای آن که سلایق پایدار، عقلانیت، و تعادل را به عنوان فرض بپذیرد، توجهش را معطوف یادگیری، عقلانیت محدود، و تکامل فرهنگی - اجتماعی می کند. در نیمهٔ نخست قرن بیستم، نهادگرایی یکی از بخش های اصلی مطالعات اقتصادی در آمریکا بود و مورد توجه اقتصاددانان مشهوری همچون تورستاین وبلن ( Thorstein Veblen ) ، وزلی میشل ( Wesley Mitchell ) ، و جان کامونز ( John R. Commons ) قرار داشت. [ ۳] برخی نهادگرایان، کارل مارکس را نیز متعلق به نگاه نهادگرایانه می دانند زیرا وی نظام سرمایه داری را یک سیستم اجتماعی حاصل از جبر تاریخی توصیف کرد. دیگر نهادگرایان با توصیف مارکس از سرمایه داری مخالفند و با وجودی که برخی ویژگی های اصلی سرمایه داری ( مثل بازارها، پول، یا مالکیت خصوصی ) را در حال تکامل در نظر می گیرند، اما دلیل به وجود آمدنشان را اعمال ارادی افراد می دانند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفنهادگرایی «سنتی» مخالف ساده سازی نهادها به سلیقه، تکنولوژی، یا ماهیت است ( به مغالطهٔ ماهیت گرایانه نگاه کنید ) . [ ۲] سلایق ( در کنار انتظارات از آینده، عادت ها، و انگیزه ها ) نه تنها ماهیت نهادها را تعیین نمی کنند، بلکه توسط نهادها شکل می گیرند و برایشان محدودیت تعیین می شود. اگر مردم به طور مداوم در نهادها زندگی و کار کنند، نگاهشان به دنیا توسط همان نهادها تعیین می شود. اساسا نهادگرایی سنتی ( و همچنین نقطهٔ مقابل امروزی آن، اقتصاد سیاسی نهادگرایانه ) بر دو چیز تأکید دارد: بنیان های قانونی در هر اقتصاد و روندهای تکاملی، عادت شده، یا ارادی که موجب شکل گیری نهادها یا تغییر آن ها می شوند. اقتصاد نهادگرایی به جای آن که سلایق پایدار، عقلانیت، و تعادل را به عنوان فرض بپذیرد، توجهش را معطوف یادگیری، عقلانیت محدود، و تکامل فرهنگی - اجتماعی می کند. در نیمهٔ نخست قرن بیستم، نهادگرایی یکی از بخش های اصلی مطالعات اقتصادی در آمریکا بود و مورد توجه اقتصاددانان مشهوری همچون تورستاین وبلن ( Thorstein Veblen ) ، وزلی میشل ( Wesley Mitchell ) ، و جان کامونز ( John R. Commons ) قرار داشت. [ ۳] برخی نهادگرایان، کارل مارکس را نیز متعلق به نگاه نهادگرایانه می دانند زیرا وی نظام سرمایه داری را یک سیستم اجتماعی حاصل از جبر تاریخی توصیف کرد. دیگر نهادگرایان با توصیف مارکس از سرمایه داری مخالفند و با وجودی که برخی ویژگی های اصلی سرمایه داری ( مثل بازارها، پول، یا مالکیت خصوصی ) را در حال تکامل در نظر می گیرند، اما دلیل به وجود آمدنشان را اعمال ارادی افراد می دانند.
wiki: اقتصاد نهادگرایی