اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی روی یک نظام از مالکیت دولتی بر ابزار تولید، کشاورزی جمعی، تولید صنعتی و یک اقتصاد دستوری اداره شده با برنامه ریزی متمرکز بود. ویژگی های اقتصاد شوروی دارای اقتصادی با کنترل دولت در سرمایه گذاری، مالکیت عمومی دارایی های صنعتی، ثبات اقتصاد کلان، وابستگی به منابع طبیعی، کمبود ( در پایان عمر شوروی ) ، بیکاری ناچیز و امنیت شغلی بسیار زیاد بود. [ ۱۴]
از آغاز سال ۱۹۳۰، روند اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی توسط یک سری برنامه های پنج ساله هدایت شد. در دهه ۱۹۵۰، اتحاد جماهیر شوروی به سرعت از یک جامعه عمدتاً زراعی به یک قدرت صنعتی بزرگ تبدیل شد. [ ۱۵] ظرفیت دگرگونی آن به این معنا بود که کمونیسم همواره برای روشنفکران کشورهای در حال توسعه در آسیا جذابیت داشت. [ ۱۶] نرخ رشد چشمگیر در طول سه برنامه پنج ساله اول ( ۱۹۲۸–۱۹۴۰ ) به ویژه با توجه به اینکه این دوره تقریباً با رکود بزرگ مطابقت دارد، قابل توجه است. [ ۱۷] در این دوره، اتحاد جماهیر شوروی شاهد رشد سریع صنعتی در حالی که سایر مناطق از بحران رنج می بردند شد. [ ۱۸] شورای امنیت ملی کاخ سفید ایالات متحده، رشد مستمر را به عنوان «توانایی اثبات شده برای عبور سریع کشورهای عقب مانده از بحران تر طریق مدرنیزاسیون و صنعتی شدن» توصیف کرد و پایه های اقتصادی فقیرانه ای که برنامه های پنج ساله شوروی به دنبال بهبود آن بودند، به این معنی بود که شوروی در هنگام عملیات بارباروسا در سال ۱۹۴۱، کشوری هنوز فقیر بود. [ ۱۹] [ ۲۰]
نقطه قوت اصلی اقتصاد شوروی، عرضه عظیم نفت و گاز آن بود که و به دلیل بحران های جهانی قیمت جهانی نفت در دهه ۱۹۷۰، بسیار به رشد شوروی کمک کرد. همان طور که دانیل یرگین اشاره می کند، اقتصاد شوروی در دهه های پایانی خود «به شدت به منابع طبیعی عظیم - به ویژه نفت و گاز» وابسته بود. قیمت جهانی نفت در سال ۱۹۸۶ سقوط کرد و فشار زیادی بر اقتصاد شوروی وارد شد. [ ۲۱] پس از اینکه میخائیل گورباچف، دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی شد و در سال ۱۹۸۵ به قدرت رسید، روند آزادسازی اقتصادی را با برچیدن اقتصاد دستوری و حرکت به سمت یک اقتصاد مختلطبا الگوبرداری از سیاست اقتصادی نوین لنین آغاز کرد. اتحاد جماهیر شوروی در پایان سال ۱۹۹۱ با انحلال خود، فدراسیون روسیه را با انبوهی از ۶۶ میلیارد دلار بدهی خارجی و با اندک چند میلیارد دلار ذخایر خالص طلا و ارز به وجود آورد. [ ۲۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاز آغاز سال ۱۹۳۰، روند اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی توسط یک سری برنامه های پنج ساله هدایت شد. در دهه ۱۹۵۰، اتحاد جماهیر شوروی به سرعت از یک جامعه عمدتاً زراعی به یک قدرت صنعتی بزرگ تبدیل شد. [ ۱۵] ظرفیت دگرگونی آن به این معنا بود که کمونیسم همواره برای روشنفکران کشورهای در حال توسعه در آسیا جذابیت داشت. [ ۱۶] نرخ رشد چشمگیر در طول سه برنامه پنج ساله اول ( ۱۹۲۸–۱۹۴۰ ) به ویژه با توجه به اینکه این دوره تقریباً با رکود بزرگ مطابقت دارد، قابل توجه است. [ ۱۷] در این دوره، اتحاد جماهیر شوروی شاهد رشد سریع صنعتی در حالی که سایر مناطق از بحران رنج می بردند شد. [ ۱۸] شورای امنیت ملی کاخ سفید ایالات متحده، رشد مستمر را به عنوان «توانایی اثبات شده برای عبور سریع کشورهای عقب مانده از بحران تر طریق مدرنیزاسیون و صنعتی شدن» توصیف کرد و پایه های اقتصادی فقیرانه ای که برنامه های پنج ساله شوروی به دنبال بهبود آن بودند، به این معنی بود که شوروی در هنگام عملیات بارباروسا در سال ۱۹۴۱، کشوری هنوز فقیر بود. [ ۱۹] [ ۲۰]
نقطه قوت اصلی اقتصاد شوروی، عرضه عظیم نفت و گاز آن بود که و به دلیل بحران های جهانی قیمت جهانی نفت در دهه ۱۹۷۰، بسیار به رشد شوروی کمک کرد. همان طور که دانیل یرگین اشاره می کند، اقتصاد شوروی در دهه های پایانی خود «به شدت به منابع طبیعی عظیم - به ویژه نفت و گاز» وابسته بود. قیمت جهانی نفت در سال ۱۹۸۶ سقوط کرد و فشار زیادی بر اقتصاد شوروی وارد شد. [ ۲۱] پس از اینکه میخائیل گورباچف، دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی شد و در سال ۱۹۸۵ به قدرت رسید، روند آزادسازی اقتصادی را با برچیدن اقتصاد دستوری و حرکت به سمت یک اقتصاد مختلطبا الگوبرداری از سیاست اقتصادی نوین لنین آغاز کرد. اتحاد جماهیر شوروی در پایان سال ۱۹۹۱ با انحلال خود، فدراسیون روسیه را با انبوهی از ۶۶ میلیارد دلار بدهی خارجی و با اندک چند میلیارد دلار ذخایر خالص طلا و ارز به وجود آورد. [ ۲۲]