اقتراف
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. گردآوردن مال.
۳. گناه کردن.
۴. متهم شدن.
پیشنهاد کاربران
اقتراف در اصل از قرف ( بر وزن حرف ) به معنی کندن پوست اضافی از درخت یا پوستهای اضافی از زخم است که گاه مایه پیراستن و بهبودی می گردد ، این کلمه بعدا در اکتساب به کار رفته اعم از اینکه اکتساب خوبی باشد یا بدی .
ولی به گفته راغب این واژه در بدیها بیش از خوبیها به کار می رود .
ولی به گفته راغب این واژه در بدیها بیش از خوبیها به کار می رود .
انجام و ارتکاب