اقترار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) آرام گرفتن. || جای گرفتن آب گشن در زهدان ماده. || سیر شدن ستور. || فربه شدن ستور و بنهایت رسیدن فربهی. || نانخورش ساختن از قراره.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || گرفتن قراره از بن دیگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || به آب خنک غسل آوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || جستن باقی مانده علف دربطن وادی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).