اقتراب

لغت نامه دهخدا

اقتراب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) نزدیک شدن. ( ترجمان القرآن جرجانی ). همدیگر نزدیک شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). به همدیگر نزدیک شدن. ( ناظم الاطباء ). نزدیک آمدن. ( غیاث اللغات از لطائف ). قرب. ( المصادر زوزنی ) : اقتربت الساعة وانشق القمر. ( قرآن 1/54 ).

فرهنگ فارسی

بهمدیگرنزدیک شدن
( مصدر ) نزدیک شدن نزدیک آمدن .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) نزدیک شدن .

فرهنگ عمید

به همدیگر نزدیک شدن.

پیشنهاد کاربران

مثَلِ اقتراب به قُرب ، مِثلِ اقتدار است به قدرت .
آفتاب نزدیک شدن و قُرب نزدیکی است.
اقتدار کمال قدرت است و اقتراب اوج نزدیکی است.
یعنی خیلی خیلی نزدیک ، چیزی که اصلاًبه ذهن هم نمی آید.

بپرس