اقتدار سه گانه ( به انگلیسی: Tripartite classification of authority ) نوعی طبقه بندی اقتدار توسط ماکس وبر ( ۲۱ آوریل ۱۸۶۴–۱۴ ژوئن ۱۹۲۰ ) جامعه شناس آلمانی است. او سه سنخ آرمانی رهبری سیاسی مشروع، سلطه و اقتدار را متمایز کرد. او در مورد این سه نوع سلطه، در هر دو مقاله خود انواع سه گانه قاعده مشروعیت که در شاهکارش یعنی کتاب اقتصاد و جامعه منتشر شد مطلب نوشت. ( نگاه کنید به وبر ۱۹۲۲/۱۹۷۸: ۲۱۵–۲۱۶ ) و در سخنرانی کلاسیک خود با عنوان سیاست به مثابه حرفه سخن گفت. ( نگاه کنید به وبر ۱۹۱۹/۲۰۱۵: ۱۳۷–۱۳۸ ) .
... [مشاهده متن کامل]
• اقتدار کاریزماتیک ( شخصیت، قهرمانی، رهبری، مذهبی ) ،
• اقتدار سنتی ( پدرسالاران، سلطه موروثی، فئودالیسم ) و
• اقتدار عقلانی - قانونی ( قانون و دولت مدرن، بوروکراسی ) .
این سه نوع سنخ آرمانی هستند و بندرت به شکل خالص ظاهر می شوند.
از نظر وبر، اقتدار قدرتی است که توسط کسانی که در معرض آن هستند، مشروع هست. گفته می شود این سه شکل از اقتدار در یک «نظم توسعه سلسله مراتبی» ظاهر می شوند. دولت ها از «اقتدار کاریزماتیک» به «اقتدار سنتی» پیشرفت می کند و در نهایت به «اقتدار عقلانی - قانونی» می رسد که ویژگی یک لیبرال دموکراسی مدرن است.
اقتدار کاریزماتیک ناشی از جذابیت شخصی یا قدرت یک شخصیت فردی است. وبر در یک سخنرانی به عنوان اقتدار موهبت فوق العاده و شخصی فیض ( کاریزما ) توصیف کرد. او آن را از دیگر اشکال اقتدار با بیان این که مردان از او به موجب سنت یا قانون اطاعت نمی کنند، بلکه به این دلیل است که به او ایمان دارند متمایز کرد. بنابراین تا زمانی که پیروان باورمند باشند که چنین قدرتی وجود دارد، قدرت یا توانایی های واقعی رهبر بی ربط است؛ بنابراین، به گفته وبر، حفظ اقتدار خود برای رهبران کاریزماتیک بسیار دشوار است زیرا پیروان باید به مشروعیت بخشیدن به اقتدار رهبر ادامه دهند. سلطه کاریزماتیک با قدرت قانونی - عقلانی و سنتی متفاوت است زیرا از سنت مستقر ناشی نمی شود بلکه بیشتر از اعتقاد پیروان به رهبر است. به گفته وبر، هنگامی که رهبر کاریزما خود را از دست می دهد یا می میرد، نظام های مبتنی بر اقتدار کاریزماتیک تمایل دارند به نظام های سنتی یا قانونی - عقلانی تبدیل شوند.
در اقتدار سنتی، مشروعیت این نوع از اقتدار از سنت یا عرف ناشی می شود. وبر آن را «اقتدار دیروز ابدی» توصیف کرد و آن را منبع اقتدار سلطنت ها معرفی کرد. در این نوع سلطه، حقوق سنتی یک فرد یا گروه قدرتمند توسط زیردستان پذیرفته می شود یا حداقل به چالش کشیده نمی شود. فرد غالب می تواند یک رهبر قبیله، بزرگتر، رئیس یک خانواده، یک شخصیت مردسالار یا نخبگان مسلط باشد. از نظر تاریخی این مدل، رایج ترین نوع حکومت بوده است. به گفته وبر، نابرابری ها توسط اقتدار سنتی ایجاد و حفظ می شود. اگر این اقتدار به چالش کشیده نشود، رهبر یا گروه مسلط در قدرت باقی خواهد ماند. به نظر وبر، اقتدار سنتی مانع از توسعه اقتدار عقلانی - قانونی می شود.

... [مشاهده متن کامل]
• اقتدار کاریزماتیک ( شخصیت، قهرمانی، رهبری، مذهبی ) ،
• اقتدار سنتی ( پدرسالاران، سلطه موروثی، فئودالیسم ) و
• اقتدار عقلانی - قانونی ( قانون و دولت مدرن، بوروکراسی ) .
این سه نوع سنخ آرمانی هستند و بندرت به شکل خالص ظاهر می شوند.
از نظر وبر، اقتدار قدرتی است که توسط کسانی که در معرض آن هستند، مشروع هست. گفته می شود این سه شکل از اقتدار در یک «نظم توسعه سلسله مراتبی» ظاهر می شوند. دولت ها از «اقتدار کاریزماتیک» به «اقتدار سنتی» پیشرفت می کند و در نهایت به «اقتدار عقلانی - قانونی» می رسد که ویژگی یک لیبرال دموکراسی مدرن است.
اقتدار کاریزماتیک ناشی از جذابیت شخصی یا قدرت یک شخصیت فردی است. وبر در یک سخنرانی به عنوان اقتدار موهبت فوق العاده و شخصی فیض ( کاریزما ) توصیف کرد. او آن را از دیگر اشکال اقتدار با بیان این که مردان از او به موجب سنت یا قانون اطاعت نمی کنند، بلکه به این دلیل است که به او ایمان دارند متمایز کرد. بنابراین تا زمانی که پیروان باورمند باشند که چنین قدرتی وجود دارد، قدرت یا توانایی های واقعی رهبر بی ربط است؛ بنابراین، به گفته وبر، حفظ اقتدار خود برای رهبران کاریزماتیک بسیار دشوار است زیرا پیروان باید به مشروعیت بخشیدن به اقتدار رهبر ادامه دهند. سلطه کاریزماتیک با قدرت قانونی - عقلانی و سنتی متفاوت است زیرا از سنت مستقر ناشی نمی شود بلکه بیشتر از اعتقاد پیروان به رهبر است. به گفته وبر، هنگامی که رهبر کاریزما خود را از دست می دهد یا می میرد، نظام های مبتنی بر اقتدار کاریزماتیک تمایل دارند به نظام های سنتی یا قانونی - عقلانی تبدیل شوند.
در اقتدار سنتی، مشروعیت این نوع از اقتدار از سنت یا عرف ناشی می شود. وبر آن را «اقتدار دیروز ابدی» توصیف کرد و آن را منبع اقتدار سلطنت ها معرفی کرد. در این نوع سلطه، حقوق سنتی یک فرد یا گروه قدرتمند توسط زیردستان پذیرفته می شود یا حداقل به چالش کشیده نمی شود. فرد غالب می تواند یک رهبر قبیله، بزرگتر، رئیس یک خانواده، یک شخصیت مردسالار یا نخبگان مسلط باشد. از نظر تاریخی این مدل، رایج ترین نوع حکومت بوده است. به گفته وبر، نابرابری ها توسط اقتدار سنتی ایجاد و حفظ می شود. اگر این اقتدار به چالش کشیده نشود، رهبر یا گروه مسلط در قدرت باقی خواهد ماند. به نظر وبر، اقتدار سنتی مانع از توسعه اقتدار عقلانی - قانونی می شود.
