در جایی ساکن شدم
ساکن شدن درجایی.
جایی ساکن شدن
یک جا ماندن یا ساکن شدن
درجایی ساکن شدن
ساکن شدن در جایی
ساکن شدن درجایی ـ ـــ سکونت کردن در جایی
ساکن شدم
ماندم
یانه شدن در یک جا یا نقل مکان در یک محل دیگر


ساکن شدن در یک جا
سکونت کردم
ساکن شدن یک جا ماندن
جایی ماندن، ساکن شدم
جایی ماندن
ساکن شدن
در جایی ساکن شدم، ماندم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)