اقا

/~AqA/

مترادف اقا: ( آقا ) ارباب، افندی، خداوندگار، خواجه، سرور، سید، صاحب، کارفرما، مالک، مخدوم، بابا، پدر، شوهر، همسر

متضاد اقا: ( آقا ) مخدوم

برابر پارسی: ( آقا ) کدبان، بان، خواجه، سرور، کیا

معنی انگلیسی:
gentleman, sir, gent, sport, mister, squire, caballero, esquire, master, monsieur, herr, seor, signor

لغت نامه دهخدا

( آقا ) آقا. ( ترکی ،اِ ) خواجه. کیا. مهتر. سراکار. سرکار. بزرگ. سَر. سَرور. میر. میره. خداوند. خداوندگار. سیّد. مولی. صاحب. و در صدر یا ذیل نامهای خاص ، کلمه تعظیم است.
- آقابالاسر ؛ مدعی سری و مهتری بر کسی بی سود و نفعی برای آن کس : آقابالاسر لازم ندارم.
- مثل آقاها ؛ در تداول خانگی ، مؤدّب. موقّر.

آقا.( اِخ ) نام قلعه ای بکرمان. رجوع به کلاته آقا شود.

فرهنگ فارسی

( آقا ) ( اسم ) ۱ - برادر بزرگتر برادر مهتر. ۲ - برادر پدر عم عمو . ۳ - امیر رئیس بزرگ قوم . ۴ - عنوانی که برای احترام و تفخیم باول یا باخر اسم می افزایند : آقامحمد محمد آقا آقا جعفر جعفر آقا. در تخاطب و تحریر عنوان مذکور را در اول اسم در آورند و بصورت اضافه با - ی - بکاربرند : آقای محمد عرفانی ولی طبق قاعده بدون اضافه باید بکار رود ( چنانکه درافغانستان و پاکستان و هندوستان هنوز متداول است ).
خواجه سرور
کلمه احترام که بیشتربانام شخص ذکرمی شود، به معنی بزرگ، سرور، خواجه، صاحب

فرهنگ معین

( آقا ) [ مغ . ] ( اِ. ) ۱ - برادر بزرگتر، برادر مهتر. ۲ - امیر، ارباب ، سرور، رییس . ۳ - عنوانی است که برای احترام و تفخیم به اول یا آخر اسم کسی می افزایند: آقامحمد، محمدآقا. ج . آقایان .

فرهنگ عمید

( آقا ) ۱. عنوان احترام آمیز که هنگام خطاب به مردان اطلاق می شود یا پیش از نام آنان می آید.
۲. [عامیانه] پدر، پدر بزرگ، شوهر، همسر زن، آخوند، ملا، شخص بزرگ و محترم.

واژه نامه بختیاریکا

( آقا ) ( اع ) ؛ خادمان پیر یا امامزاده هایی که هریک؛ مریدان آن پیر یا امامزاده را بر اساس اولاد؛ تَش یا تیره بین خود تقسیم کرده در سال یک یا دو بار آقا به منزل مریدان مراجعت کرده از آنها نذری می ستاند. آقا هنگام زیارت مریدان برای آنها مسکن و غذا تهیه میکند

دانشنامه عمومی

آقا (بازیگر هندی). آقا ( تولد: ٢١ مارس ١٩١٤ - مرگ: ٣٠ آوریل ١٩٩٢ ) بازیگر، کمدین، خواننده و کارگردان اهل کشور هند بوده است. آقا اصالت ایرانی داشته است. وی در طول دوره بازیگری اش ( از سال ١٩٣٥ تا ١٩٨٦ میلادی ) بیش از ٣٠٠ فیلم بازی کرده است. پسر این بازیگر جلال آقا نام دارد که او نیز بازیگر بوده است. آقا مسلمان بوده است.
عکس آقا (بازیگر هندی)

آقا (فیلم ۱۹۹۳). آقا ( به انگلیسی: Sir ) فیلمی است محصول سال ۱۹۹۳ و به کارگردانی ماهش بات است. در این فیلم بازیگرانی همچون نصیرالدین شاه، پوجا بات، آتول آگنیهوتری، پارش راوال، آواتار گیل، سونی رازدان، سوشمیتا موکرجی، گلشن گروور، مشتاق خان و ماکاراند دشپانده ایفای نقش کرده اند.
عکس آقا (فیلم ۱۹۹۳)

آقا (فیلم ۲۰۰۵). آقا ( به تلوگویی: Sri ) فیلمی هندی محصول سال ۲۰۰۵ و به کارگردانی داسارات است. در این فیلم بازیگرانی همچون مانچو مانوج، تمنا باتیا و موهان بابو ایفای نقش کرده اند.
عکس آقا (فیلم ۲۰۰۵)

آقا (فیلم ۲۰۱۸). آقا ( انگلیسی: Sir ) یا آیا عشق کافیه؟ - آقا[ ۲] فیلم عاشقانه زبان هندی، محصول سال ۲۰۱۸ هند است که توسط روهنا گیرا ( Rohena Gera ) کارگردانی شده است. بازیگران اصلی فیلم تیلوتاما شوم و ویوک گومبر هستند که توسط روهنا گیرا و بریس پواسون تولید شده است. فیلم آقا، نخستین بار در جشنواره کن به نمایش درآمد و سپس در سال ۲۰۱۸ در کشورهای اروپایی اکران شد. [ ۳] [ ۴] این فیلم در روز ۱۳ نوامبر ۲۰۲۰ در هند اکران گردید. [ ۵]
عکس آقا (فیلم ۲۰۱۸)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

آقا. (یا: آغا) واژه ای ترکی ـ مغولی به معنی برادر مهتر، و توسعاً عنوانی احترام آمیز در آغاز یا پایان نام بزرگان، اربابان، ریش سفیدان، حاکمان و روحانیان. این واژه پس از حملۀ مغول به زبان فارسی راه یافت و رفته رفته دامنۀ کاربرد آن افزوده شد. آقا گاهی نیز به معنی بزرگ و سرور برای احترام بعد از نام اشخاص می آید. از قرن ۸ق به بعد، واژۀ آقا با نام های غیرمغولی نیز آمده، و از قرن ۹ق به بعد با نام زنان نیز دیده شده است. از دورۀ صفویه به بعد، ترک زبانان ایرانی آقا را معمولاً پیش از نام اشخاص و فارسی زبانان بعد از آن به کار می بردند. آقا در میان ترکان عثمانی به معنی افندی، رئیس گماشتگان، برادر بزرگ تر و فرماندۀ نظامی به کار می رفته است؛ همچنین اعضای خاندان شاهی را آقا لقب می دادند، و بعدها معنی خواجه یافت و به همین معنی در دوره های صفویه و قاجاریه کاربرد داشت. واژۀ «آغا» با همین املا به معنی شاهدخت و یا خاتونی از خاندان پادشاهی و نیز خواجگان به کار می رفته است تا از واژۀ آقا برای مردان متمایز باشد. «آغا» در پایان نام شاهزاده خانم های عهد تیموری و صفویه، مانند گوهرشاد آغا و شادملک آغا، آمده است. همچنین، آقا در بزرگداشت روحانیان نیز به کار رفته است. ظاهراً نخستین عالم مشهور ایرانی که به «آقا» شهرت یافته، آقا حسین خوانساری (۱۰۱۶ـ۱۰۹۸ق) بوده است.

جدول کلمات

آقا
میر, سید

فارسی به عربی

استاذ , رجل محترم , سید
( اقا (مختصر انمر است ) ) سید

پیشنهاد کاربران

در پست من توضیحات خاندر قسمت مربوط به "آقا" اینجا اشتباهی پیس شده عذرخواهی می کنم
آقا فارسی است زیرا داریوش هخامنشی در کتیبه هایش می نویسد بزرگان پدران مارا پسند داشتند پس به آنان هخا منش گفتند.
هخا:آقا.
از کلمه عربی اخ به معنای برادر به مغولی رفته و شده آقا:Moğolca aḳa “ağabey, saygı unvanı” s�zc�ğ� ile eş k�kenlidir. Bu s�zc�k Arap�a aχ, aχī أخ “erkek kardeş, saygı hitabı” s�zc�ğ�nden alıntıdır.
Daha fazla bilgi i�in ahi maddesine bakınız.
اتیمولوژی ترکیه این احتمال رو زده که این واژه [ آقا ] از زبان سغدی وارد زبان ترکی باستان و مغولی شده باشد. پس جناب پانتورک های محترم بیخود خودتونو جر ندین که این واژه ترکی هست ترکی هست وقتی اتیمولوژی ترکیه به ریشه این واژه مشکوکه و میگه احتمال داره ترکی نباشه پس تو چی میگی این وسط؟
بابا و بانو، بابایان وبانوان.
درباره این قدیم واژه این قاف ق رو نداشتیم عربی ولی این غ داشتیم منبع کتاب واژه های اوستا یک ویدئو می فرستم استاد سیامک رستمی درباره واژه قاف ق و غ صوت می کنند دوست پان ببینید یک کم یاد بگیرند بروند درست تر تحقیق کنند بد نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه آقا یا آغا از ریشه ی آخا
آخا ( دختر اردشیر دوم )
آخا، شاهدخت هخامنشی، دختر اردشیر دوم و خواهر اردشیر سوم بود.
منابع ها.
هرودوت، تاریخ هرودوت.
Sekunda, Nick; Nicholas V. Sekunda; Simon Chew ( 1992 ) . The Persian Army 560–330 BC: 560–330 BC. Osprey Publishing. p. 28
ولی ویدئو می فرستم که در زبان ایلامی مثل فارسی آقا یاآغا گفت می شد ولی ترکی آکا و واژه آخا در ایران باستان از واژه آقا یا آغا ایلامی است.
در نژاد ایلامی
طی سال های ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ در دانشگاه شهرکرد پژوهشی توسط سورنا فیروزی بر روی نمونه های استخوانی و دندانی از هفت تپه، چغامیش، دزفول و شوش و گورهای باستانی از دوران ایلام میانه در هزارهٔ دوم پیش از میلاد یعنی چهار هزار سال پیش انجام گرفت. در این پژوهش، نشانگرهای ژنتیکی شاخص مردمان آریایی مورد جستجو و بررسی قرار گرفت. در هر سه نمونهٔ دزفول و در سه مورد از پنج مورد نمونه های ایلامیان هفت تپه و نیز در یک نمونه از سیلکی ها با دیرینگی ۶٬۰۰۰ سال، نشانگرهای ژنتیکی شاخص مردم آریایی مشاهده شد. قرابتی میان این نمونه ها با نمونه های اشکانی محوطهٔ ولیران دماوند و همچنین چند نمونه از ارگ بم نیز دیده شد.
یکسان بودن تبار ایلامیان و پارسیان
پژوهشگر ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﻮﺭﻧﺎ ﻓﯿﺮﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﮑﺎﺵ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺟﺎﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ 3500 ﺗﺎ 6000 ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﺗﭙﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﻭ ﮔﻮﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻭﺭﺩﻫﺎﯾﯽ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺒﺎﺭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺗﻤﺪﻥ ﺍﯾﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﻓﺖ .
ﺩﺭ ﺣﺪ ﻓﺎﺻﻞ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ 1386 ﺗﺎ 1388 ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﻬﺮﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻧﮕﺮﺵ ﮊﻧﺘﯿﮑﯽ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ او ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻫﺎﯼ ﮊﻧﺘﯿﮑﯽ ، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ 8 ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﯾﻼﻣﯽ ‏ ( ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﻫﻔﺖ ﺗﭙﻪ ﺷﻮﺵ ﻭ ﺩﺯﻓﻮﻝ ﺑﺎ ﻗﺪﻣﺖ ﻫﺎﯼ 1500 ﺗﺎ 2000 ﭖ . ﻡ ‏ ) ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺎﺭﮐﺮﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭﯼ ﺷﺎﺧﺺ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ .
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻭﺳﻌﺖ ﺑﻮﻡ ﻧﮕﺎﺭﺍﻧﻪ ‏ ( ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯾﯽ ‏ ) ﻭ ﻧﯿﺰ ﺷﻤﺎﺭ ﻧﻤﻮﻧﻪ ‏ ( 17 ﻧﻤﻮﻧﻪ ‏ ) ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪُ ﺟﻬﺎﻥ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﺒﺎﺭ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺩﻧﺪﺍﻧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻃﯽ ﺁﻥ، ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺧﻮﺯﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺩﺯﻓﻮﻝ، ﺩﺭ ﺳﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺯ ﭘﻨﺞ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﯾﻼﻣﯿﺎﻥ ﻫﻔﺖ ﺗﭙﻪ ﺑﺎ ﻗﺪﻣﺖ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﺸﺘﺮ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﯿﻠﮑﯽ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺩﯾﺮﯾﻨﮕﯽ 6000 ﺳﺎﻝ، ﻣﺎﺭﮐﺮ M17 ﻭ R1a ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺷﺪ .
ﻫﺎﭘﻠﻮ ﮔﺮﻭﻩ M17 ﺷﺎﺧﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺻﺮﻓﺎ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺳﺘﻪ ﻧﮋﺍﺩﯼ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﯾﺮ ﯾﺎﻓﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ : ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﺯ P ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺧﺎﻭﺭﯼ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻏﺮﺑﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺍﺳﻼﻭﻫﺎﯼ ﺭﻭﺱ G ، ﺍﺳﻼ ﻭﻫﺎﯼ ﺍﻭﮐﺮﺍﯾﻦ T ، ﮐﺮﻭﺍﺕ ﻫﺎ ) ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﮑﺎﻧﺪﯾﻨﺎﻭﯾﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻧﺮﻭﮊ ( ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﺮﯾﺶ & ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻭ . . .
ﻫﻢ ﺭﺩﻩ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺭﮐﺮ ﯾﻌﻨﯽ R1b ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ – ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽ ﻏﺮﺑﯽ ﭼﻮﻥ ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ E ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺭﺍﯾﺞ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻣﯽ ﭼﻮﻥ ﻋﺒﺮﯾﺎﻥ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺳﺎﯾﺮ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﮋﺍﺩﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺼﺮﯾﺎﻥ ﻭ ﺯﺭﺩﭘﻮﺳﺘﺎﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﻣﺎﺭﮐﺮ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺧﻮﺯﯾﺎﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺩﻋﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﻭ ﻭﺭﻭﺩ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻓﻼﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﯾﺪﻩ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﮐﻬﻦ ﻫﻢ ﺗﺒﺎﺭ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﺗﯿﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﻫﺎ، ﭘﺎﺭﺳﯿﺎﻥ، ﮐﺮﺩﻫﺎ، ﺁﺫﺭﯼ ﻫﺎ، ﺍﺭﻣﻨﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﺩﺭ ﻏﯿﺮ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ، ﺑﻪ ﺳﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻧﺎﺁﺭﯾﺎﯾﯽ، R1a ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯿﮕﺸﺖ .
ﺍﻓﺰﻭﻥ ﺑﺮ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﻭﻟﯿﺮﺍﻥ ﺩﻣﺎﻭﻧﺪ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺳﺎﮐﻨﺎﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﭘﺲ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ‏ ( ﺍﺳﻼﻣﯽ ‏ ) ﺑﻢ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺭﺍﺳﺘﺎ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﺎ، ﻭﺟﻮﺩ ﻫﺎﭘﻠﻮﮔﺮﻭﻩ R1a ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﺪ.
با سپاس از استاد سورنا فیروزی
ویدئو اول درباره واژه ق قاف و غ است باتوضیحات استاد سیامک رستمی است.
ویدئو دوم درباره زبان ایلامی درش واژه آقا یا آغا هست

منابع• https://www.instagram.com/reel/C3xVqkOuhXv/?igsh=MXQzNDB2bTRxOTB4ag==• https://www.aparat.com/v/VJzOt
لری بختیاری
کا:آقا
ونو:خانم
در لری بختیاری
کا، کِی، کای
مثال؛کا بئوار وا کای بهدار رهدن منه مالگهسو
اقا بئوار با اقا بهدار به خانه خودشان رفتند
واژه ( آقا ) آقا. ( ترکی ، اِ ) خواجه. کیا. مهتر. سراکار. سرکار. بزرگ. سَر. سَرور. میر. میره. خداوند. خداوندگار. سیّد. مولی. صاحب. و در صدر یا ذیل نامهای خاص ، کلمه تعظیم است.
- آقابالاسر ؛ مدعی سری و مهتری بر کسی بی سود و نفعی برای آن کس : آقابالاسر لازم ندارم.
...
[مشاهده متن کامل]

- مثل آقاها ؛ در تداول خانگی ، مؤدّب. موقّر.
آقا. ( اِخ ) نام قلعه ای بکرمان. رجوع به کلاته آقا شود
منابع ها لغت نامه دهخدا
البته طبق این منبع. ویدئو از واژگان ایلام باستان است لینکhttps://www. aparat. com/v/VJzOt

آقا: همتای پارسی این واژه ی مغولی، این است: پاتا ( پهلوی ) .
واژه آقا
معادل ابجد 102
تعداد حروف 3
تلفظ 'āqā
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [مغولی]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی 'AqA
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
...
[مشاهده متن کامل]

البته این منبع. من هست و نظر من دوست پایانی نظر منبع خودش رو نداره و نظر و منبع هر قابل احترام است

خان و خاقان و قاآن از یک ریشه و مغولی هست ر. ک به توضیحاتم در واژگان خان در همین منبع
خان یعنی بزرگ و مونث آن خانم هست
مثل بیگ و بیگُم و بَگ و بَگُم
خان ریشه ی کلماتی مثل خانوار، خانواده، خاندان، خانه هست
در توصیف آقا ما در فارسی قدیم حرف غ نداشته ایم و آقا اول آغا و مغولی است
واژه آق آقا آغ آغا آغاز آغاج آغال از ریشه واژه آغر که در اوستا هست این واژه آغر در اوستایی بصیرت در دعا، دعا کردن از ته دل، نیایش کردن با آگاهی
چطور این واژه ترکی است درست ترک ها یکی از قوم های عزیز ایران هست ولی این واژه آقا ریشه اوستایی داردواز زبان های پارسی وسغدی ایرانی به زبانهایِ مغولی - شبه مغولی رفته اند. دوست عزیز و گرامی
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه مال قوم عزیز ترک نیست چون اوستا ترکی و زرتشت ترک نیستند
منابع ها . واژه نامه آزاد
فرهنگ واژه های اوستا
🤔🤔🤔🤔🤔🤔👇👇👇👇👇👇

دوستان واژه ی آقا یا تلفظش را بهتر بگم آغا در ایران باستان یا سغدی که از دسته یا خانواده زبان های هند و اروپایی هست نیست چون آوای واژه ی آغا به زبان های هند و اروپایی نمیخوره تو ایران باستان از واژه ی
...
[مشاهده متن کامل]
آغا در ایران باستان استفاده نمی شوده ولی با نفوذ ترکان به ارتش سامانیان کم کم زبان ترکی وارد زبان فارسی شد از اون جایی که اون زمان بیشتر کلمات فارسی را عربی تشکیل میداد ترکی هم آمد جا خشک کرد اصل واژه ی آغا ترکی هست شما به آوای واژه ی آغا دقت کنید اصلا به زبان های هند و اروپایی نمیخوره ریشه اش بر میگرده به زبان های اورال آلتایی و بعدش ترکی ۱۰۰۰۰ هزار سال پیش در آمریکا و آسیای میانه و سیبری حرف زده می شده مدرک هم دارم مثلا لئونارد بلومفیلد پروفسور زبان شناس آمریکاییدر کتاب اجزای زمان خود منشه ی تمام زبان های جهان را ترکی میداند و Albert Sorel مورخ فرانسوی گفته در دنیا دو مجهول وجود دارد یکی قطب ها و یکی ترک ها اینهایی که گفتم واقعیت دارد می توانیید سرچ کنید این های که گفتم از اقوام پرو تو ترک بودن که ۱۰ هزار سال پیش مهاجرت خودشون رو به خاورمیانه و آمریکا و اروپا شروع کردن

حیف اسم مهران که روی پان ترکیسم خودتی دلقک واقعا تو حرف مشخص جدای طلب هستی پان ترکیسم یک مشت جدایی طلب منابع بیشتر دارن اگر دارند معتبر نیست مسخره بیچاره 🤔🤔🤔🤔😂😂😂😂
واژه آقا
معادل ابجد 102
تعداد حروف 3
تلفظ 'āqā
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [پهلوی]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی 'AqA
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ واژه های وستا
آقا: ۱. کدبان، کدیور، آستان، سرکار ۲. سر، سرور، مهتر، خداوند، خاوند، بان، پانا ۳. دارنده، داشتار، زمیندار، خانه - دار ۴. کارفرما، کاردهنده، کاردِه ۵. بابا، پدر ۶. شوهر ۷. برادرِ سالخورده تر، برادرِ مهتر، ابربرادر
آقا ( تو آوایش سرزبونی �آغا� ) ؛ مهتر، مهتار، کیا، کای، کا، سرور، ارباب، جناب، آدِی، خُرزو، کاکا، داداش، مشتی، مَشکی، شازّه، . . . هم جاش می گن که حتماً هم معنی خودش نیسّن.
کاربردش تو زبون گفتاری که روشنه، واژه �خانوم� هم انگار همریشه با �خان� تو ترکی باس باشه. . . . جایی خوندم تو زبون ترکی کهن پسوند �َ م/یم/وم� برای مؤنث کردن به کار می رفته، نمونش؛ خان >> خانوم، بیگ >> بیگم، . . . تو پهلوی/پارسی میانه هم پسوند واسه مؤنث کردن بوده؛ �ـینه� نمونش تهم >> تهمینه، زر >> زرینه، سیم >> سیمینه، . . . تو فارسی و ترکی امروز دیگه این پسوندا از میون رفتن.
...
[مشاهده متن کامل]

قشقایی ها ترک - مغول نیستند. بلکه اتحادی از دسته ها و قبیله هایی هستند که با هم یکپارچه شدند و پیمان رزمی بستند. بیشتر دسته ها ایرانی بودند و یکی دو دسته ترک/ترک زبان هم در میان آنها بوده. چون با قزاق
...
[مشاهده متن کامل]
ها سروکار داشتند، کم کم زبان میانجی آنها به ترکی گروید. ولی از چهره آنها آشکار است که ژن غالبشان ایرانی است.

تا امروز هیچ ترکیه ای رو ندیدم که بگه آقا یا آکا یا آگا! اگر درست گفته باشم میگند بی! همچنین دوستم ترک قشقایی هستش مانند لرها به بابا میگند بو! که واژه ای پارسی است
واژه آقا در ترکی می شود بای واژه خانم در ترکی می شود بایم واژه خان در مغولی می شود هان و واژه خان در ترکی می شود کان نتیجه می گیریم واژه آقا وخانم و خان صد درصد پارسی است.
آقا یک واژه مغولی است و من در فرهنگواژه هایشان دیدم و این واژه ترکی نیست بلکه مغولی است.
حالا باید ریشه یابی شود زیرا امکان دارد این واژه مغولی از هَخا که پارسی است گرفته شده باشد در هر صورت.
برابر پارسی : هَخا ( هاخا ) ، کدبان ، مهربان ، سرور میشود.
وقتی در باستان هخا یا هاخا میگفتن به مردم در زبان فارسی چیجور است که آقا مغولی است ؟ غیر از این هست که تغییر یافته هاخا شده آقا در زبان مغولی؟ و ریشه پارسی دارد؟
هخامنشی = آقا منش = والا منش = من هم از همین منش فارسی گرفته شده است. مقاله و تحقیقات بیشتر درباره این واژه انجام بدید زیرا واژه های مغولی میتواند از فارسی باستان گرفته شده باشد
...
[مشاهده متن کامل]

مانند ser در انگلیسی که از سرور فارسی گرفته شده

آقا
واژه ای ایرانی - تورانی : آقا یا آغا واژه ای تورانی یا سکایی یا سُغدی / ایرانی اَپاختری ( شمالی ) و گویش دیگری از " هَخا " یِ ایرانی به مینش بالاسَر ، سَرفراز ، سَروَر است و مَردان را برای ارجمندی این گونه می واخیدند ( خطاب می کردند ) .
...
[مشاهده متن کامل]

هَخا در هَخامنش همریشه با :
آلمانی : hoch
انگلیسی : high
از سویی سَروَر همریشه با :
آلمانی : Herr ( هِر )
انگلیسی : ser ( سِر )

این واژه ریشه در زبان مغولی دارد که از آن به ترکی و فارسی آمده است ، در زبان مغولی ما واژهЦагаан
( Tsagaan ) را داریم که به معنی سفید است ، اما درباره واژه خانم می توان گفت که همخانواده واژه خان است و خان واژه ای سغدی است و زبان سغدی هم زبانی ایرانی است
آقا و خانم واژه های ترکی و مغولیو از ریشه خان میباشند
باید بجای ان از
مهربان و مهربانو استفاده شود
واژه ( آقا ) همان ( هخا ) است که برخی از مردم روستایی به ویژه در گذشته ( هاخا ) می گفتند. واژه ( هخامنش ) که بر پایه آنچه امروزه می گوییم ( آقا منش ) می شود، در زبان داچ های آریایی نژاد ( هلندی و آلمانی ) به گونه Hochmensch بجا مانده است که ( مرد والا و اَبَرمرد ) را گویند.
آقا در زبان های هندو اروپایی معنی دارد
در زبان فارسی تاجیکی و دری. کوردی. پشتو. لری بلوچی آقا میشه. کاکا. کاکه. کاک ـ
به تورکی میشه آقا ـ
تورکها ک ندارن و کلا قاف میکنن.
کاکا. میشه قاقا. اگر یک ق حذف بشود میشود. آقا
آقا. ( ترکی ، اِ ) خواجه . کیا. مهتر. سراکار. سرکار. بزرگ . سَر. سَرور. میر. میره . خداوند. خداوندگار. سیّد. مولی . صاحب . و در صدر یا ذیل نامهای خاص ، کلمه ٔ تعظیم است .
- آقابالاسر ؛ مدعی سری و مهتری بر کسی بی سود و نفعی برای آن کس : آقابالاسر لازم ندارم .
...
[مشاهده متن کامل]

- مثل آقاها ؛ در تداول خانگی ، مؤدّب . موقّر.

در پهلوی آقا که واژه ای مغولی است می شود اخو ( axv ) .
آ توی شاهنامه یعنی بزرگتر
جان اقام
نیسان
خانم و آقا واژگانی مغولی است که به درون پارسی راه یافته
در پارسی باستان به آقا مهربان و به خانم مهربانو می گفتند
در پارسی دری تا پیش از هجوم مغولان به آقا کدبان به پینگلیشK�dban به خانم نیز بانو می گفتند.
در زبان قزاقی به پدر āke گفته می شود امروزه در زبان فارسی و ترکی و بسیاری از گویش های دیگر فارسی به پدر آقا نیز گفته می شود .
در منطقه خانمیرزا چهار محال بختیاری به پدر ها آقا می گویند
Bey , Aka. مثال:Cağataı bey=آقا چاعاتای.
M. R=Mester
معنی را میگم و حیلی معانی دیگر ولی در اینستای خودم و رمز گشایی خواهم کرد. . به نام #محمودرضاهاشمی. .
آقا
گُمان می رود ترانویسی ( ترجمه ) واژهء آلمانی این باشد : Hochmensch = hachaamanesch
در زبان آلمانی هم مینه ( هم معنی ) این واژه :
Ubermensch = abarmanesch
به پارسی امروز : اَبَرمَرد؛ والامَنِش ( فرااندیش ، متفکر )
...
[مشاهده متن کامل]

اگر بخاهیم به پارسی امروز بِروشَنیم ( توضیح دهیم ) :
داری فکر وسیع و سطح بالا و کبیر نه فکر حقیر و کوچک و پَست بلکه افکاری با افق های دوردست و البته همه ء اینها از جنس مثبت و نیک.
یکی دیگر از نام های انسان / آقا در زبان های هند و اروپایی : مان و مَنِش یا مِنش یا هومَن است ، واژهء هنباز ( مشترک ) در همه : مَن یا مان یا مِن است ، این ریشه واژه در این زبان ها به مینهء : اندیشیدن می باشد که کارواژهء آن در پارسی : مَنیدن است ، ینی وغتی کسی در پارسی می گوید برای نمونه : مَن بَرمی گُزینم ( تصمیم می گیرم ) می خاهد بگوید می اندیشم و برمی گزینم.
از این رو انسان و آقا را باشندهء اندیشمند نامیدند.
مَنِش ، نام ساخته شده از کارواژهء مَنیدن است مانند آموزش، رَوِش ، کوشش. . .
هومَن یا human = اندیشهء نیک
Mensch =مَنِش ، ینی کَسی که کارش اندیشیدن است
در آلمانی:meinen, Meinung
در انگلیسی : mean, meaning, mental, mention
فهمیده ای ( مفهومی ) که ما امروز از مَنِش در می یابیم : اخلاق و شخصیت است که خود برآمده از گونهء اندیشه کَسی یا طرز و نوع تفکر شخصی است.

در گرشاسپ نامه نوشته چامه سرای پارسی اسدی توسی تمام شده به سال ۱۰۶۶ پس از زایش مسیح که به فرانسه و انگلیسی هم بر گرداننده شده در چامه ایی می خوانیم که بکار انداختن اندیشه در راههای گوناگون مایه فزونی دانش است و برای آن این چامه را سروده که:
...
[مشاهده متن کامل]

میاسای از اندیشه گونه گون// که دانش ز اندیشه آید فزون|| به این یاد با خود اندیشدم که دوستی که هخامنش را به چم با منش بالا نوشته این چم بیشتر به آن پیوند دارد تا آنچه یک آلمانی به این شکل با روحی دوستانه نوشته. چون ما در پارسی واژه هایی مانند آریا منش, نیک منش, راد منش, پاک منش, داریم, هخامنش هم از اینگونه واژه هاست. پس دوستی که آنرا به چم بالا منش نوشته گفته اش سنجیده تر است. از کجا باید دانست که آن آلمانی چم واژه [هخامنش ] را به درستی می دانسته و برای آن Mit freundlichem Geist را به آلمانی نوشته؟ این تنها نوشتن اندیشه بود و بس و بازهم در نسک بالا که از آن یاد کردم آمده که مرد دانشومند ( دانشمند ) باید سخنگو باشد. چنانکه گرشاسپ به برهمن می گوید:
بدو گفت کای گنج فرهنگ و هوش نه نیکو بود مرد دانا خموش هر آن کو نکو رای و دانا بود نه زیبا بود گر نه گویا بود چه مردم که گویا ندارند زبان چه آراسته پیکر بی روان کومرد از گفت خوب است و خوی چو شاخ از گل و میوه باشد نکوی کرا سوی دانش بود دسترس و را پایه تا دانش اوست بس هر آن کس که نادان و بی رای و بن نه در کار او سود و نی در سخن در ختیش دان خشک بی برگ و برکه جز سوختن را نشاید دگر بود مرد دانا درخت بهشت مر او را خرد بیخ و پاکی سرشت برش گونه گون دانش بیشمار که چندش چنی کم نگردد ز بار دانا سزد پرسش و جست و جوی کسی کو نداند نپرسند ز اوی. فردوسی بزرگ می گوید: چو خواهی که دانسته اید به بر // به گفتار بگشای بند از گهر|| و در زیر با چامه دیگری از گرشاسپنامه به نوشتن پایان می دهم.
نه سیر آید از گنج دانش کسی// نه کم گردد ارزو ببخشد بسی|| به از گنج دانش به گیتی کجاست// کرا گنج دانش بود پادشاست
مدان به ز دانش یکی خواسته// که ناید همی از دهش کاسته|| روان را بود مایه زندگی// رساند به آزادگی از بندگی
بدین جایت از بد نگهبان بود// چو ز ایدر شوی توشه جان بود|| ز دانش به اندر جهان هیچ نیست// تن مرده و جان نادان یکی است

چیزی که در دید گاه بالا جا انداخته ام این است که برای مهربانو یا خانم در زبان آلمانی Frau هم بکار می برند. هنگامیکه یک نامه اداری می نویسیم و کارمند او را می شناسیم که مادینه است. در سر گفتار نامه می نویسیم:
...
[مشاهده متن کامل]
Sehr geehrte Frau X به چم خانم بسیار ارجمند[ ایکس] که بجای آن می شود نام یک تن را نوشت. Dame که در بالا نوشتم و برای بانو بکار می رود مودبانه تر است. ولی در نامه ایی که می خواهیم نام مرد و زن را بکار ببریم Frau بکار برده نمی شود! بر می گردیم به دوستی که نوشته هخا که در هخامنشی بکار می رود به چم بالا و بالا منش است. چنانکه در نسک های آلمانی آمده هخامنش چم [ با روح دوستانه, دارد] که آلمانی آن می شود Mit freundlichem Geist این دودمان پادشاهی هخامنش از زبان پارسی کهن گرفته شده و لاتین آن می شود Achaimenes . همانگونه که آن کاربر نوشته Hoch در زبان آلمانی مانند انگلیسی آن High است ولی این با چم هخامنشی پیوندی ندارد!

اقا و خانوم واژه های مغولی هستند به جای واژه های بیگانه از بانو و سرور بکار ببریم بهتره
بزرگی و عظمت
کلمه آقا یک کلمه مغولی می باشد مانند کلمه خانم هر دو از زبان مغولی وارد زبان ترکی فارسی و چندین زبان دیگر شده است این کلمه در قدیمیترین نوشته های مغولی حضور دارد و بعد از حمله مغولها در ایران رایج شده
آقا = مهربان
خانم = مهربانو
کلمه آقا که به مردهااطلاق میشه یک کلمه ترکی است
از زمانیکه ایلخانان ترک زبان وسپس حکومتهای ترک زبان در ایران حکومت میکردند این کلمه وارد زبان فارسی شده
حتی کلمه خانم نیز یک کلمه ترکی است که وارد زبان فارسی شده
به فارسی به زنان باید بانو گفت
بای - بی
پانا .  کیا .  مهتر .  سرکار .  بزرگ .  سرور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٩)

بپرس