کرده زخمم پس سر آرزوی مرهم را
حیف دردست که افیونی افسون گردد.
ظهوری ( از آنندراج ).
عمریست که ما صحبتی غم شده ایم سرمایه رشک اهل عالم شده ایم
باقر، من و غم جدا نگردیم ز هم
افیونی و آشنایی هم شده ایم.
باقر کاشی ( از آنندراج ).
این مدعا در بیت زیر بطریق ایهام آمده است. ( آنندراج ) : ترک افیون را علاجی بهتر از تقلیل نیست
اندک اندک زآشنایان جهان بیگانه شو.
صائب ( از آنندراج ).