افیون کردن. [ اَف ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) افیون ریختن در چیزی : ساقی اندر قدحم باز می گلگون کرددر می کهنه دیرینه ما افیون کرد.حافظ ( از ارمغان آصفی ).