افیون توده ها

پیشنهاد کاربران

«دین افیون توده هاست» جمله ای از کارل مارکس، فیلسوف، جامعه شناس، نویسنده و اقتصاددان آلمانی است که از عبارت اصلی "Die Religion … ist das Opium des Volkes" در کتاب نقد فلسفه حق هگل استفاده می کند.
مارکس در نقد فلسفه حق هگل انتقاد خود را به مذهب اینگونه بیان می کند:
...
[مشاهده متن کامل]

«این انسان است که مذهب را می آفریند و مذهب نیست که انسان را می آفریند و در واقع مذهب خودآگاهی و عاطفهٔ انسانی است که یا هنوز خود را نیافته یا آن که تاکنون خود را دوباره گم کرده است. البته انسان موجودی انتزاعی نیست که خارج از جهان لمیده باشد، بلکه انسان در رابطه با جهان بشر، حکومت و جامعه است. این حکومت و این جامعه است که مذهب یعنی جهان آگاهی وارونه را می سازد. زیرا که جهان وارونه است و مذهب، تئوری عمومی این جهانست، خلاصه ای از دائرةالمعارف آنست، شکل عامه پسند منطق آنست، جوهر شرف معنوی آنست، شور و حرارت آنست، تأیید اخلاقی آنست، مکمل تشریفاتی آنست، بنیان کلی تسلی و توجیه آنست. مذهب تحقق افسانه ای ذات انسانی است، زیرا سرشت بشری دارای واقعیت حقیقی نیست؛ بنابراین مبارزه علیه مذهب، مبارزهٔ مستقیم علیه آن جهانی است که عطر معنوی آن، مذهب می باشد. فقر مذهب ضمن آن که بیان فقر واقعی است، در عین حال اعتراض علیه فقر واقعی نیز می باشد. مذهب، آهِ شکسته در گلوی محرومان رنج دیده و ریشخند دنیای سنگ دلی است که زائیدهٔ روح بی جان شرایط اجتماعی می باشد. دین افیون توده هاست. مذهب به مثابه خوشبختی تخیلی مردم است و از بین بردنش به مثابه مطالبهٔ خوشبختی واقعی آن هاست. مطالبهٔ کنار گذاشتن خیال پردازی ها در مورد کیفیت آنست، مطالبهٔ کنار گذاشتن کیفیتی است که به خیالبافی ها احتیاج دارد؛ بنابراین نقد بر مذهب، نطفهٔ نقد برزخی است که جلوهٔ قدس آن، مذهب است.
نقد، گل های سیالی زنجیرها را پر پر کرده است، نه به خاطر آن که انسان زنجیر خشک و کسل کننده ای را حمل کند، بلکه به خاطر آن که زنجیر را به دور افکند و گل های زنده را بچیند. نقد بر مذهب، انسان را از اشتباه بیرون می آورد تا به این ترتیب فکر کند، عمل نماید، واقعیت خود را همچون انسانِ از اشتباه بیرون آمده و بر سر عقل آمده ای ترسیم نماید و به این ترتیب به گِرد خود و به گِرد خورشید واقعی خویش بچرخد. تا زمانی که انسان به گِرد خود بچرخد، مذهب فقط خورشید تخیلی ایست که به گِرد انسان می چرخد؛ بنابراین وظیفهٔ تاریخ است که بعد از آن که حقیقتِ آخرت از میان رفت، حقیقتِ دنیا را مطرح سازد. وظیفهٔ فلسفه – که در خدمت تاریخ قرار دارد – این است که بعد از برملا شدن اَشکال مقدس از خود بیگانگی انسان، در وهلهٔ اول از خود بیگانگی را در اَشکال نامقدس آن افشا نماید. به این ترتیب نقد به آسمان مبدل به نقد زمین، نقد مذهب تبدیل به نقد بر حقوق و نقد الهیات مبدل به نقد بر سیاست می گردد. »

افیون توده ها
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/افیون_توده‌ها
سلام عزیز جامعه ما که قبلا مرجع دینی در راس آن نبود اوضاعش چگونه بود یا الان کشورهای دیگر بویژه که یک عده دزد و متغلب حاکم آنها هستند و با باندهای زر و زور تبانی می کنند بهتر است. از طرفی در کدام کشور
...
[مشاهده متن کامل]
یک متخصص بی نظیر در همه امور و یک حکیم و خیر خواه مردم حکومت می کند که ما آرزوی آن حکومت رو داریم انصاف هم چیز خوبی است ایرانی که مشهور بود آفتابه نمی تواند بسازد در بسیاری از امور جزو پنج کشور اول دنیاست اما شما نمی خواهید ببینید مگر در کشورهای دیگر به حقوق همه مردم رسیدگی می شود و ظلم و تجاوز نیست؟

هدف رسالت ها و نبوت ها و بعثت ها بالابردن سطح فکر و اندیشه ی مردم است. هر عاملی که به هرصورتی نمی گذارد مردم بیندیشند و بفهمند و درک کنند دین نمی گذارد آن عامل زنده بماند.
جناب کارل اراجیفی بیش نبافته اند
پیشنهاد میکنم کتاب " مدلی نوین از سوسیالیسم " اثری از" اسماعیل ابراهیمی اقدم" - روشنفکر عصر حاضر - را بخوانید
عین حقیقت رو کارل فرمودند
با اوضاع اسفبار کنونی که بی قانونی و هرج و مرج و ظلم و فساد سراسر کشور را فرا گرفته و علیرغم حکومتی پرقدرت هیچکس پاسخگو نیست ، عدم اعتراض ویا تحمل شرایط نامطلوب و غیرقابل قبول فعلی در جهت رضای خداوند میتواند
...
[مشاهده متن کامل]
این ادعا را که دین افیون توده هاست واقعی جلوه میدهد. در افیون بودن دین همین بس که یک مرجع دینی علیرغم دانش خاص و محدود، جایگاه مافوق بشری در بین مردم دارد که میتواند از این موقعیت در جهت اقتدار طلبی ، حرکتهای نیرومند اجتماعی ایجاد نماید.

بپرس