افیوس

لغت نامه دهخدا

افیوس. [ ] ( معرب ، اِ ) خامالاتس. اشخیص. اماسن اغریا. ( یادداشت مؤلف ). ترب صحرایی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

گیاهی با ساقۀ بلند، برگ های بسیار سبز، میوه ای سیاه رنگ به اندازه خیار، گل های زردرنگ و ریشه ای شبیه ترب کوچک که در طب قدیم به عنوان داروی مُقَیی و مسهل به کار می رفته، ترب صحرایی.

پیشنهاد کاربران

بپرس