افیلون

لغت نامه دهخدا

افیلون.[ اَ ] ( اِ ) درمنه کوهی. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).اگر خاکستر آنرا با روغن بادام بر موضع ریش بمالند موی برآرد و آنرا بعربی شیح خوانند. ( آنندراج ) ( برهان ). مقل. ( مؤید ). شیح جبلی. ( فهرست مخزن الادویه ).

فرهنگ عمید

درمنۀ کوهی.

پیشنهاد کاربران

بپرس