( افیقة ) افیقة. [ اَ ق َ ] ( ع اِ ) بلای بد. || پوست نیم پیراسته یا پوستی که نادوخته یا ناشکافته دباغت داده باشند. ج ، اُفُق ، اَفَق. || ( ص ) مؤنث افیق. زنی که در نهایت فصاحت و فضایل بود. و زنی که در نهایت علم و کرم باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).