افگانه شدن

لغت نامه دهخدا

افگانه شدن. [ اَ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) سقط گردیدن بچه ناتمام :
هیبتش چون بانگ بر عالم زد افگانه شود
هر شکم کز حادثات دهر باشد حامله.
مسعودسعد.
المنةللّه که کنون آنهمه علت
شد سهل بفر تو از این خوردن مسهل
ترکیب من افگانه شد از زایش علت
زان پس که بد از علت و از عارضه حامل.
سنایی.

فرهنگ فارسی

سقط گردیدن بچه ناتمام

پیشنهاد کاربران

بپرس