افژولنده

لغت نامه دهخدا

افژولنده. [ اَ ل َ دَ / دِ ] ( نف ) تقاضاکننده. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ) ( برهان ) ( مجمع الفرس ) ( فرهنگ رشیدی ). || برانگیزنده. ( آنندراج ) ( مجمع الفرس ) ( فرهنگ شعوری ) ( برهان ). برانگیزاننده. ( ناظم الاطباء ). || دورکننده. ( برهان ) ( مجمع الفرس ) ( آنندراج ). دورکردنده. ( فرهنگ رشیدی ). || پریشان سازنده. ( برهان ) || دفعکننده. ( ناظم الاطباء ). و به دو معنی اوژولنده نیز آمده. ( مجمع الفرس ). و رجوع به اوژول و افژولیدن شود.

فرهنگ معین

(اَ لَ دِ ) (ص فا. ) ۱ - تحریک کننده . ۲ - پریشان کننده .

فرهنگ عمید

۱. برانگیزاننده.
۲. پریشان کننده.

پیشنهاد کاربران

بپرس