افواق

لغت نامه دهخدا

افواق. [ اَف ْ ] ( ع اِ ) ج ِ فیقة، بمعنی شیری که میان دو دوشیدن گردآید در پستان. فیق. فیقات. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). و رجوع به فیقة شود. || ج ِفوق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و رجوع به فوق شود.

پیشنهاد کاربران