افنا کردن

لغت نامه دهخدا

افنا کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نیست کردن. نابود کردن. معدوم ساختن. رجوع به افناء شود.

فرهنگ فارسی

نیست کردن نابود کردن معدوم ساختن

پیشنهاد کاربران

بپرس