دیکشنری
مترجم
بپرس
افنا کردن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
افنا کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نیست کردن. نابود کردن. معدوم ساختن. رجوع به افناء شود.
فرهنگ فارسی
نیست کردن نابود کردن معدوم ساختن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها