افن
لغت نامه دهخدا
افن. [ اَ ] ( ع مص ) دوشیدن ناقه بغیر وقت. ( آنندراج ). در غیر وقت ناقه را دوشیدن. ( از اقرب الموارد ). دوشیدن ناقه باوقت و بی وقت و آن مفسد ناقه است. ( منتهی الارب ). بی وقت و در غیرموقع دوشیدن شتر ماده را. ( ناظم الاطباء ). || شیر همه بدوشیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). خوردن شتربچه تمام شیر که در پستان ناقه است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || فاسد کردن طعام. ( آنندراج ). || نیکو نمودن طعام و خیر نبودن در آن. و به این معنی بصیغه مجهول بکار رود. ( منتهی الارب ). نیکو شمرده شدن طعام و خیری در آن نبودن. ( ناظم الاطباء ). || فاسد گردیدن گردو. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ضعیف رأی و بی عقل گردانیدن خدای تعالی کسی را. ( آنندراج ). سست رأی گردانیدن خدا کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کم خرد گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || ( اِمص ) کمی. ( منتهی الارب ). کمی و نقص. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) نام گیاهی. ( ناظم الاطباء ). گیاهی است. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{TBT} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← آموزش فن بنیاد
پیشنهاد کاربران
آفُن: درگویش گوغر پاروی برف روبی را گویند. برف افکن.