افلین

لغت نامه دهخدا

( آفلین ) آفلین. [ ف ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ آفِل :
شد صفیر باز جان در مرج دین
نعره های لااحب الاَّفلین.
مولوی.
ناخوشت آید مقال آن امین
در نُبی که لااحب الاَّفلین.
مولوی.

پیشنهاد کاربران

آفلین: جمع آفل؛ به معنی غروب کننده؛ و چیزی که پایین می آید، مانند خورشید که غروب می کند؛ هم خانواده آن که در زبان فارسی هم استفاده می شود �افول� است، به معنی پایین آمدن و از رونق افتادن
من سرچ کم افلن برای من اورده افلین زمین تا اسمان معنی اش باهم فرق داره

بپرس