افغانستان گرایی اصطلاحی است که برای بار اول در ایالات متحده به کار برده شد، این اصطلاح به معنی تمرکز بر مشکلات در گوشه گوشه های دنیا و نادیده انگاشتن مسائل بحث برانگیز محلی است. در سایر زمینه ها، این اصطلاح به معانی ذیل اشاره دارد، «دانش غیر مرتبط و به طور ناامیدکننده سری»، «شیفتگی به سرزمین های بیگانه و دور» یا «توبیخ کردن یا مشت زدن به یک دشمن نادیده شده که حتی از وجود شما و کم تر از آن از خشم شما، بی خبر است».
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ انگلیسی آکسفورد، واژه افغانستان گرایی را در فهرست واژه های عامیانه ایالات متحده قرار داده است؛ نخستین مرجع تحریری که این اصطلاح در آن به کار برده شده است به ۱۹۴۸ میلادی بر می گردد: جی. لوید جونز در ژورنالیزم تحقیقی ۷۳ ( گردهمایی انجمن ویراستاران روزنامه آمریکا ) گفت، «در حالی که زباله جمع نشده محلی در زیر پنجره ویراستار بوی تعفن می دهد، من دوست ندارم به این موضوع افغانستان گرایی، این مسئله اتخاذ موضع مستقیم در مورد انتخابات در کاستاریکا حمله کنم».
رابرت اچ. استافر و جیمز اس. جکسون در مقاله آوریل ۱۹۴۸ خود به نام «در عقب سرصفحه» گفتند، این «اصطلاح جدید» توسط جنکن لوید جونز اهل اکلاهاما که در روزنامه تُلسا تریبیون کار می کرد در همین گردهمایی در واشینگتن دی سی به کار رفت. آن ها از جونز این گونه نقل قول کردند:
این یک واقعیت تراژدی است که بیشتر سرمقاله نویسان نمی توانند یک هدف با برد - کوتاه را بزنند. اما اهداف دور را خوب می زنند. آن ها می توانند با مصونیت کامل در مورد اوضاع افغانستان با فضل فروشی حرف بزنند. برملا ساختن کثافت کاری های کلانتر، جرات بیشتری نیاز دارد.
اما ستون نویس جو کلین در مجله تایم در ۲۰۱۰ نوشت که کاربرد این اصطلاح در قرن نزدهم میلادی، زمانی که «رسانه های انگلیسی افغانستان گرایی را به مفهوم وسواس داشتن با جنگ های خارجی به قیمت اولویت های داخلی تعریف کرد» رایج شد، او همچنین افزود که «افغانستان گرایی به نظر می رسد که در آینده نه چندان دور به یک گفتمان ملی مبدل می شود» «آیا ساختن جاده ها و پاسگاه های پلیس در افغانستان مهم تر از ساختن آن ها در میهن است؟»
این اصطلاح در اوایل چندین کاربرد داشت. از یک سو، افغانستان گرایی در روزنامه نگاری آمریکایی شمالی به مقاله های گفته می شد که در مورد مکان های دوردست بودند و هیچ ارتباطی به خوانندگان محلی نداشتند. هرچند از سوی دیگر، برخی نویسندگان می گفتند که افغانستان گرایی عبارت از میل برخی ویراستارها برای خودداری از اخبار سخت داخلی، با بیان کردن نظریه های خود در مورد روی دادهای است که در سرزمین های دور اتفاق می افتد. آن گونه که نویسنده نیویورک تایمز، جیمز ریستون در مورد خبرنگاران می گوید، «هم مانند مقامات در واشینگتن، ما نیز دچار افغانستان گرایی هستیم. اگر گزارش از یک سرزمین دور دست باشد، خبر است، اما اگر از مسائل داخلی باشد، جامعه شناسی است».
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ انگلیسی آکسفورد، واژه افغانستان گرایی را در فهرست واژه های عامیانه ایالات متحده قرار داده است؛ نخستین مرجع تحریری که این اصطلاح در آن به کار برده شده است به ۱۹۴۸ میلادی بر می گردد: جی. لوید جونز در ژورنالیزم تحقیقی ۷۳ ( گردهمایی انجمن ویراستاران روزنامه آمریکا ) گفت، «در حالی که زباله جمع نشده محلی در زیر پنجره ویراستار بوی تعفن می دهد، من دوست ندارم به این موضوع افغانستان گرایی، این مسئله اتخاذ موضع مستقیم در مورد انتخابات در کاستاریکا حمله کنم».
رابرت اچ. استافر و جیمز اس. جکسون در مقاله آوریل ۱۹۴۸ خود به نام «در عقب سرصفحه» گفتند، این «اصطلاح جدید» توسط جنکن لوید جونز اهل اکلاهاما که در روزنامه تُلسا تریبیون کار می کرد در همین گردهمایی در واشینگتن دی سی به کار رفت. آن ها از جونز این گونه نقل قول کردند:
این یک واقعیت تراژدی است که بیشتر سرمقاله نویسان نمی توانند یک هدف با برد - کوتاه را بزنند. اما اهداف دور را خوب می زنند. آن ها می توانند با مصونیت کامل در مورد اوضاع افغانستان با فضل فروشی حرف بزنند. برملا ساختن کثافت کاری های کلانتر، جرات بیشتری نیاز دارد.
اما ستون نویس جو کلین در مجله تایم در ۲۰۱۰ نوشت که کاربرد این اصطلاح در قرن نزدهم میلادی، زمانی که «رسانه های انگلیسی افغانستان گرایی را به مفهوم وسواس داشتن با جنگ های خارجی به قیمت اولویت های داخلی تعریف کرد» رایج شد، او همچنین افزود که «افغانستان گرایی به نظر می رسد که در آینده نه چندان دور به یک گفتمان ملی مبدل می شود» «آیا ساختن جاده ها و پاسگاه های پلیس در افغانستان مهم تر از ساختن آن ها در میهن است؟»
این اصطلاح در اوایل چندین کاربرد داشت. از یک سو، افغانستان گرایی در روزنامه نگاری آمریکایی شمالی به مقاله های گفته می شد که در مورد مکان های دوردست بودند و هیچ ارتباطی به خوانندگان محلی نداشتند. هرچند از سوی دیگر، برخی نویسندگان می گفتند که افغانستان گرایی عبارت از میل برخی ویراستارها برای خودداری از اخبار سخت داخلی، با بیان کردن نظریه های خود در مورد روی دادهای است که در سرزمین های دور اتفاق می افتد. آن گونه که نویسنده نیویورک تایمز، جیمز ریستون در مورد خبرنگاران می گوید، «هم مانند مقامات در واشینگتن، ما نیز دچار افغانستان گرایی هستیم. اگر گزارش از یک سرزمین دور دست باشد، خبر است، اما اگر از مسائل داخلی باشد، جامعه شناسی است».