افعام

لغت نامه دهخدا

افعام. [ اِ ] ( ع مص ) پر کردن خنور و مانند آن را. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پر کردن. ( المصادر زوزنی ). پر کردن ظروف. ( یادداشت مؤلف ). || خوشبوی ناک کردن مشک خانه را. || بخشم آوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

پر کردن خنور و مانند آنرا

پیشنهاد کاربران

بپرس