افشرده

/~afSorde/

معنی انگلیسی:
pressed, squeezed

لغت نامه دهخدا

افشرده. [ اَ ش ُ دَ / دِ ] ( ن مف ، اِ ) خلاصه ٔچیزی که از افشردن بیرون آید و بعربی عصاره گویند وافشرج معرب او است. ( آنندراج ). قوسی گوید: عصاره هرچیز مثل غوره و آلو و مانند آن و عوام آبشله بمد و قصر خوانند. ( آنندراج ). عصاره مایعی که با فشار از میوه ها و غیره استخراج کنند. آبی که از فشردن میوه گیرند. ( فرهنگ فارسی معین ). || فشار داده شده که عربی آن عصیر است. ( فرهنگ شعوری ). فشرده. فشارده. فشار داده شده. ( فرهنگ فارسی معین ) :
اول از خونابه غم زینت دلها دهد
آنگه از افشرده دل زیب دامنها کند.
طالب آملی ( از آنندراج ).
و رجوع به افشره شود.

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - فشار داده شده. ۲ - آبی که از فشردن میوه گیرند افشره عصار. مایعی که با فشار از میوه ها و غیره استخراج کنند .

فرهنگ معین

(اَ شُ دَ یا دِ ) (ص مف . ) ۱ - فشار داده شده . ۲ - آبی که از فشردن میوه گیرند.

فرهنگ عمید

۱. فشارداده شده.
۲. آنچه از فشردن چیزی گرفته شده، افشره، عصاره.

فرهنگستان زبان و ادب

{concentrate, retentate, concentré (fr. )} [عمومی، مهندسی محیط زیست و انرژی] ماده ای که آب آن تحت فشار گرفته شود

پیشنهاد کاربران

بپرس