افشاء سر

مترادف ها

betrayal (اسم)
خیانت، غدر، افشاء سر

فارسی به عربی

خیانة

پیشنهاد کاربران

راز گشادن ؛ آشکار شدن راز. افشا کردن راز :
بدو راز بگشاد و زو چاره جست
کز آغاز پیمانْت ْ خواهم درست.
فردوسی.
به دوست گرچه عزیز است راز دل مگشای
که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز.
سعدی.
کشف اسرار کردن ؛ پرده برداشتن
برهنه شدن راز ( روی پوشیده راز ) ؛ آشکار شدن آن . برملا گشتن آن . فاش شدن آن . از پرده بدر افتادن آن :
همی گشت زآنگونه بر سر جهان
برهنه شد آن رازهای نهان .
فردوسی .
ببینیم تا چیست آغازشان
...
[مشاهده متن کامل]

برهنه شود بی گمان رازشان .
فردوسی .
فرستاده چون پاسخ آورد باز
برهنه شد آن روی پوشیده راز.
فردوسی .
هم آنگه در دژ گشادند باز
برهنه شد آن روی پوشیده راز.
فردوسی .

آشکار کردن راز

بپرس