افشا کردن


معنی انگلیسی:
blab, break, expose, leak, reveal, tell, uncover, unearth

لغت نامه دهخدا

افشا کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) آشکار کردن. پراکنده کردن. ( یادداشت مؤلف ) :
من نیز هرآنچه سر و اخفا
دل داشت بر تو کردم افشا.
واله هروی ( از بهارعجم ).
- افشای سِرّی کردن ؛ رازی را آشکار کردن.( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

آشکار کردن پراکنده کردن

فارسی به عربی

أبانَ ، إذاعة

پیشنهاد کاربران

disclose
( اصطلاح مالی )
راز گشادن ؛ آشکار شدن راز. افشا کردن راز :
بدو راز بگشاد و زو چاره جست
کز آغاز پیمانْت ْ خواهم درست.
فردوسی.
به دوست گرچه عزیز است راز دل مگشای
که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز.
سعدی.
let the cat out of the bag
پرده از روی چیزی برگرفتن ؛ آشکار ساختن. فاش نمودن. برملا ساختن :
این سفره ز پشت بار برگیر
وین پرده ز روی کار برگیر.
نظامی.
با وی از هیچ لابه درنگرفت
پرده از روی کار برنگرفت.
نظامی.
...
[مشاهده متن کامل]

چون پرده ز راز برگرفتم
بدرود که راه درگرفتم.
نظامی.
سعدی به خفیه خون جگر خورد بارها
این بار پرده از سر اسرار برگرفت.
سعدی.
همی گدازم و می سازم و شکیبائیست
که پرده از سر اسرار برنمی گیرد.
سعدی.

عامیانه
spill
بند را به آب دادن
بند را آب دادن

بپرس