افشا
/~efSA/
مترادف افشا: آشکار، ابراز، اعتراف، برملا، علنی، فاش، لو
متضاد افشا: اخفا
برابر پارسی: آشکار کردن، لو دادن، رو کردن، نمایان کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
ماخوذ از تازی آشکار کردگی فاش کردگی .
فرهنگ عمید
۲. پراکنده ساختن.
۳. فاش شدن.
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
افشا = اپشا = اپ شای = بسیار شای شده و شای را در شایگان / شاید / شایان / شایسته / شایعه / شایع و. . . . میبینیم و شای به چمه مورد توجه می باشد پس
افشا می شود اپ شای = بسیار مورد توج قرار گرفتن که در اثر فاش شدن ( پاش شدن و پاشیدن ) سخن است و اف یا اپ در up لاتین / اف سار / فشار ( ف شار ) / فرزانه ( اپرزانه ) / پریدن ( فریا = پریا ) و . . . میبینیم پی میبینید که افشا میشود افشای یا همان بسیار فاش کردن یا پاشیدن سخن یا پیام.
... [مشاهده متن کامل]
افشا می شود اپ شای = بسیار مورد توج قرار گرفتن که در اثر فاش شدن ( پاش شدن و پاشیدن ) سخن است و اف یا اپ در up لاتین / اف سار / فشار ( ف شار ) / فرزانه ( اپرزانه ) / پریدن ( فریا = پریا ) و . . . میبینیم پی میبینید که افشا میشود افشای یا همان بسیار فاش کردن یا پاشیدن سخن یا پیام.
... [مشاهده متن کامل]
پرده از روی چیزی برگرفتن ؛ آشکار ساختن. فاش نمودن. برملا ساختن :
این سفره ز پشت بار برگیر
وین پرده ز روی کار برگیر.
نظامی.
با وی از هیچ لابه درنگرفت
پرده از روی کار برنگرفت.
نظامی.
... [مشاهده متن کامل]
چون پرده ز راز برگرفتم
بدرود که راه درگرفتم.
نظامی.
سعدی به خفیه خون جگر خورد بارها
این بار پرده از سر اسرار برگرفت.
سعدی.
همی گدازم و می سازم و شکیبائیست
که پرده از سر اسرار برنمی گیرد.
سعدی.
این سفره ز پشت بار برگیر
وین پرده ز روی کار برگیر.
نظامی.
با وی از هیچ لابه درنگرفت
پرده از روی کار برنگرفت.
نظامی.
... [مشاهده متن کامل]
چون پرده ز راز برگرفتم
بدرود که راه درگرفتم.
نظامی.
سعدی به خفیه خون جگر خورد بارها
این بار پرده از سر اسرار برگرفت.
سعدی.
همی گدازم و می سازم و شکیبائیست
که پرده از سر اسرار برنمی گیرد.
سعدی.
واژه ای با ریشه عربی است که هم معنی لودادن، روکردن یا آشکارسازی است.