افسون نوشتن. [ اَ ن ِ وِ ت َ ] ( مص مرکب ) افسون خواندن. ( از ناظم الاطباء ) : زمانه بر رخت از چشم بد همی ترسداز آن نویسد گردش بغالیه افسون.قطران تبریزی ( از آنندراج ).و رجوع به افسون خواندن شود.