( افسون آموختن ) افسون آموختن. [ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) سحر و عزیمت آموختن. مکر و حیله فراگرفتن. ( از ارمغان آصفی از بهار عجم ) : نمیدانم بهارآموخت طفلان را چه افسونی که در هر خانه می بینیم زنجیری و مجنونی.
مظهر دهلوی ( از ارمغان آصفی ).
فرهنگ فارسی
( افسون آموختن ) سحر و عزیمت آموختن فکر و حیله فرا گرفتن .