افسرده کردن


معنی انگلیسی:
depress, dispirit

مترادف ها

depress (فعل)
دلتنگ کردن، کم بها کردن، افسرده کردن، دژم کردن، از ارزش انداختن

mope (فعل)
دلتنگ کردن، افسرده کردن، افسرده بودن

overcloud (فعل)
با ابر پوشاندن، تیره کردن، افسرده کردن، ابری یا تیره شدن

dispirit (فعل)
افسرده کردن، دلسرد کردن، روحیه را باختن

فارسی به عربی

اکتیاب

پیشنهاد کاربران

بپرس