افسرده روان. [ اَ س ُ دَ / دِ رَ ] ( ص مرکب ) دلتنگ. دلسردشده. ناتوان. ( ناظم الاطباء ). کنایه از مردم مرده دل و سخت دل. ( آنندراج ) : از صحبت افسرده روانان بحذر باش جویای جگرسوختگان همچو شرر باش.ملاقاسم مشهدی ( از آنندراج ).