افسانه خورشید و ماه

دانشنامه عمومی

افسانهٔ خورشید و ماه[ ۱] [ ۲] با نام اصلی ماه در آغوش خورشید ( کره ای:  해를 품은 달 ) یک مجموعهٔ تلویزیونی محصول سال ۲۰۱۲ کره جنوبی است. در این مجموعه کیم سو هیون، هان گا این، جونگ ایل وو و کیم مین سئو نقش آفرینی کرده اند، این سریال در ۲۰ قسمت از ۴ ژانویه تا ۱۵ مارس ۲۰۱۲ هرهفته چهارشنبه ها و پنجشنبه ها از شبکه ام بی سی پخش شد.
این مجموعه برندهٔ جایزهٔ بهترین درام و بهترین بازیگر نقش اول مرد ( کیم سو هیون ) در رده های تلویزیونی در چهل وهشتمین جایزه هنری پاکسانگ شد، و جوایز متعدد در سال ۲۰۱۲ از جمله در جوایز مجموعه های تلویزیونی ام بی سی، برنده بهترین درام سال شد و در ایران برای اولین بار از ۲۵ بهمن ۱۳۹۳ تا ۲۴اسفند ماه۱۳۹۳ در ۳۰ قسمت از شبکه ۳ سیما روی آنتن رفت .
سریال کره ای داستان یک پادشاه و خانواده اش را دربرمی گیرد که برای حفظ امپراتوری تلاش می کنند و مضمون آن هم به احقاق حق و عدم تغییر سرنوشت ازلی انسان ها برمی گردد. این سریال به کارگردانی کیم دو هون و لی سونگ جونس ساخته می شود و بازیگرانی چون کیم سو هیون، هان گا این، جونگ ایل وو، کیم مین سئو و کیم یو جونگ در آن نقش آفرینی می کنند. [ ۳] امپراتور پدر می خواهد برای لی هون ولیعهد خود همسر انتخاب کند. او با ۲ گزینه مصاحبه می کند؛ ولیعهد لی هون، عاشق دختری به نام یئون وو می شود که دوست خواهرش، شاهزاده است. وی از پدرش می خواهد که آن ها را به ازدواج هم در آورد. یئون وو که دختری اشراف زاده هست همسر ولیعهد می شود و همه از هوش و درایت او تعجب می کنند. ملکه مادر و وزیر اعظم ( یون ) وخاندان یون که از انتخاب او برای همسری ولیعهد ناراضی هستند به بانو اعظم ناکیونگ می گویند که را با سم بکشدولی ناکیونگ به دوستش قول داده بود که از او محافظت کند او به یئون وو سم را داد ولی بعد برای پیمانی که به دوستش داده بود پاد زهری به او داد که همه فکر کنند او مرده و او را دفن کنند ولی چند ساعت بعد خودش او را از آنجا در آورد ولی او حافظش را از دست داده.
این سریال داستانی غیر واقعی و دربارهٔ امپراتوری چوسان است و تمام شخصیت های این سریال ساختگی است. ملکه مادر برای محکم نگه داشتن جایگاه امپراتوری پسرش تلاش می کند برادر ناتنی امپراتور را به قتل برساند. وزیر یون مأمور کشتن برادر امپراتور می شود و در شبی برادر را به قتل می رساند و «آری» یکی کار آموزان عمارت ساچه آونگ و نامزد انتخابی جانشین بانو اعظم است، شاهد این قتل می شود. آری هنگامی که از دست محافظان وزیر یون فرار می کند از پرتگاه می افتد و زخمی می شود. خاندان یون این قتل به گردن آری می اندازند و آری تحت تعقیب است آری در راه بر زمین می افتد و همسر مشاور هیو او را می بیند و سوار کجابه اش می کند و او را همراهی می کند. آری نجات پیدا می کند و از همسر مشاور هیو تشکر می کند همسر مشاور هیو که باردار است، آری مژده می دهد که فرزند او دختر است و همانند ماه زیباست. آری سوگند می خورد تا آخر عمر از فرزند وی محافظت کند. ماموران نظامی آری را دستگیر می کنند. ناکیونگ دوست صمیمی آری است. آری این راز را به ناکیونگ می گوید. آری وصیت می کند تا ناکیونگ از آن دختر محافظت کند. آری اعدام می شود. بالاخره دختر مشاور هیو به دنیا می آید. او نام یئون وو ( به معنی نم نم باران ) را برای دختر خود بر می گزیند. یئون وو بسیار زیبا و دارای هوش و ذکاوت بسیاری بود. ۱۳ سال می گذرد و برادر یئون وو «یئوم» دانشجوی ممتاز رشته ادبیات می شود. یئون وو به همراه مادرش برای جشن به قصر می روند. یئون وو هنگام ادای احترام به امپراتور تحت تأثیر پروانه ای قرار میگرد و آن را دنبال می کند؛ ولیعهد «لی هون» که با لباسی مخصوص هنگام بالا رفتن از دیوار بود یئون وو را می بیند. یئون وو که هویت ولیعهد را نمی داند خیال می کند که او دزد است نگهبانان قصر را صدا می کند ولی ولیعهد دست یئون وو را می گیرد و فرار می کنند؛ ولیعهد اعتراف می کند برای دیدن یانگ میونگ ( برادر ناتنی ولیعهد است که از همسر دیگر امپراتور است و از ولیعهد بزرگ تر است ) از دیوار قصر بالا می رفت. یئون وو و ولیعهد با هم آشنا می شوند؛ ولیعهد برای آشکار کردن هویتش به یئون وو به او معمایی می دهد. یئون وو جواب معما را می فهمد و برای ولیعهد نامه عذر خواهی می نویسد؛ ولیعهد هنگامی که نامه را می گیرد تحت تأثیر زیبایی خط یئون وو و تزئین نامه وی می شود؛ ولیعهد که در همان نگاه اول به یئون وو علاقه مند شده بود با دیدن آن نامه علاقه اش به یئون وو بیشتر می شود و مشتاق ملاقات با یئون وو می شود. یئون وو از دیدن ولیعهد سرباز می زند ولی ولیعهد در جشنی به طور پنهانی با یئون وو ملاقات می کند و موضوع انتخاب همسر ولیعهد را به یئون وو می گوید. یانگ میونگ اجازه امپراتور را برای ازدواج با یئون وو می خواهد؛ ولیعهد نیز همین درخواست را دارد. خاندان یون سعی دارند دخترشان «بوگیونگ» را به صیغه ولیعهد درآورند؛ ولی یئون وو به همسری ولیعهد درمی آید. ملکه مادر از بانوی اعظم ناکیونگ درخواست دارد که یئون وو را به قتل برساند. بانوی اعظم یئون وو را مسموم می کند. خواهر ولیعهد «مین هوآ» شاهد این قتل است. مین هوآ که به برادر یئون وو «یئوم» علاقه مند است، ملکه مادر به او وعده می دهد که اگر این راز را به کسی نگوید او را به همسری یئوم در می آورند؛ ولیعهد بسیار آزرده می شود و برای خوشحال کردن یئون وو پیش او می رود و یه گیره سر که نماد افسانه خورشید و ماه است به او هدیه می دهد. بانوی اعظم به مشاور هیو می گوید که اگر یئون وو پادزهر سمی بخورد بهبود میابد. مشاور هیو این پادزهر را به یئون وو می دهد و یئون وو در آغوش پدرش بیهوش می شود. همه خیال می کردند یئون وو دچار نفس تنگی شده و مرده است. یئون وو داخل تابوت گذاشته می شود و درون خاک دفنش می کنند. بانو ی اعظم قبر یئون وو را می کند و او را خارج می کند. «سئول» پیش خدمت سابق یئون وو این صحنه را مبیند. بانو ناکیونگ نزد ملکه مادر می رود و به بهانه نگهداری از یئون وو می گوید عذاب وجدان دارد و نیاز به استراحت دارد و از قصر خارج می شود. ناکیونگ به همراه سه دختر خوانده اش:یئون وو، سئول، جانشیل، به شهر دیگری سفر می کند. یئون وو به علت فشار قبر دچار فراموشی شده است. مین هو آ نیز با یئوم ازدواج می کند و مشاور هیو از عذاب وجدان می میرد. بالاخره خواسته ملکه مادر برآورده شده و بوگیونگ به همسری ولیعهد درآمد؛ ولی ولیعهد از خاندان یون و همسر دومش بوگیونگ تنفر دارد و نسبت به او سرد است زیرا او را مقصر مرگ یئون وو میداند. ۸سال می گذرد و امپراتور می میرد و ولیعهد پادشاه می شود. بانو ناکیونگ طی ۸ سال طب سنتی را به یئون وو می آموزد. امپراتور «همان لی هون ولیعهد سابق» بیمار است و بانو ناکیونگ دختر خوانده خود ( یئون وو ) را برای بهبودی امپراطور معرفی می کند تا امپراطور را از عذاب وجدان نجات دهد امپراطور که موضوع را فهمیده یئون وو را در اقامتگاهش مخفی میکند . چند روز بعد ماموری که از امپراطور دستور گرفته بود در مورد قتل ملکه یئون وو تحقیق کند حقیقت را به امپراطور میگوید و امپراطور می فهمد که در نقشه سو قصد به جان یئون وو ملکه مادر و خواهرش نیز دست داشته اند . وزیر اعظم هم که می داند امپراطور به زودی خواهد دانست که مرگ یئون وو عمدی بوده برای فرار از مشکلات به برادر امپراطور شاهزاده یانگ میونگ پناه میبرد و به او میگوید که در یک نقشه کودتا علیه امپراطور شرکت کند و خودش امپراطور شود بالاخره روز کودتا می رسد اما نقشه عوض میشود و به جای امپراطور خائنینی که میخواستند امپراطور را بکشند کشته می شوند و به کمک شاهزاده یانگ میونگ امپراطور توانست نقشه کودتای آن ها را خنثی کند اما در اخر یانگ میونگ نیز کشته می شود . ملکه مادر از شدت بیماری میمیرد و بانو مین هوآ پس از به دنیا اوردن پسرش به بردگی گرفته می شود و یئون وو میتواند مادرش را پس از مدت ها ببیند و ملکه بوگیونگ هم از قصر فرار میکند و زندگی تازه ای شروع می کند . اما باید بگویم امپراطور و یئون وو پس از هشت سال دوری بالاخره به هم رسیدند و ازدواج کردند. 6 سال بعد انها صاحب فرزند شده بودند و زندگی خوبی داشتند بانو مین هوآ نیز از بردگی در امد و دوباره در کنار فرزند و همسرش زندگی کرد و همه کلا در آرامش و صحت زندگی کردند .
عکس افسانه خورشید و ماهعکس افسانه خورشید و ماه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس