افسار سر خود

لغت نامه دهخدا

افسارسرخود. [ اَ س َ خوَدْ / خُدْ ] ( ص مرکب ) افسارگسیخته. بلامانع. آنکه اختیارش بدست خودش باشد. || نوعی از راندن اسب. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به افسار و فسار شود.

فرهنگ معین

( ~. سَ رِ خُ ) (ص . ) کسی که فقط به رأی خود عمل می کند.

پیشنهاد کاربران

افسارسرخود: [عامیانه، کنایه ] خود رای، افسارگسیخته .

بپرس