افزوده

/~afzude/

معنی انگلیسی:
addend, increase, added, run-in, accession, addition, additional, adjunct, dopant, supplementary, up, more, super-, supplement, increased

لغت نامه دهخدا

افزوده. [ اَ دَ / دِ ] ( ن مف ) افزون شده. علاوه شده.بیشترشده. ( ناظم الاطباء ). مضاف. ( یادداشت دهخدا ).

فرهنگ فارسی

افزون شده علاوه شده بیشتر شده

فرهنگ عمید

افزاییده، زیادشده، افزون شده: ارزش افزوده.

فرهنگستان زبان و ادب

[زبان شناسی] ← واکۀ افزوده

مترادف ها

additional (صفت)
فرعی، اضافی، افزوده

adjunct (صفت)
فرعی، افزوده، الحاقی

intercalary (صفت)
اضافی، افزوده، زائد، کبیسه، اندر جاه

فارسی به عربی

ملحق

پیشنهاد کاربران

بیشتر شده
اضافه شده
دکتر کزازی در نوشته های خود واژه " افزوده" را به جای واژه ی " مضاف" به کار برده است.
این من متضادش رو خواستم که نیست پس این کاری که متضاد نیست هیچی بلد نیستید

بپرس