که پیروزگر باد همواره شاه
به افزایش دانش و دستگاه.
فردوسی.
نکاهد از این گنج کافزایش است بما بر کنون جای بخشایش است.
فردوسی.
من این را که بی تاج و آرایش است گزیدم که این اندر افزایش است.
فردوسی.
مرا از بزرگان ستایش بودستایش ورا در فزایش بود.
فردوسی.
که یکسر بیزدان ستایش کنندستایش ورادر فزایش کنند.
فردوسی.
هست ازو بخشش و بخشایش ماهست از او کاهش و افزایش ما.
جامی.
|| کثرت. وفور. فراوانی. افزونی. ( ناظم الاطباء ).- افزایش و کاهش نور قمر ؛ مراد از آن فزونی و کاهش یافتن قرص ماه است در نظر ما، و چگونگی آن.رجوع به التفهیم ابوریحان بیرونی ص 83 شود.