افروغ

فرهنگ اسم ها

اسم: افروغ (دختر) (فارسی) (تلفظ: afrogh) (فارسی: اَفروغ) (انگلیسی: afrogh)
معنی: تابش روشنی، شعاع آفتاب تابش ماه، نام یکی از شارحان اوستا که در اواخر عهد ساسانیان می زیسته است
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

افروغ. [ اَ ] ( اِ ) بمعنی فروغ تابش و روشنی بود. و نیز شعاع آفتاب و تابش ماه و روشنی چراغ و امثال آن. ( آنندراج ). فروغ و روشنی و پرتو باشد اعم از روشنی و پرتو آفتاب و ماه و آتش و امثال آن. ( برهان ) ( هفت قلزم ) ( از ناظم الاطباء ). پرتو تابش است خواه از آفتاب و ماه و خواه از آتش. ( اوبهی ).بمعنی پرتو آفتاب است و ضیاء قمر و ضوء شمع و چراغ.پرتو و تابش خواه از آفتاب و خواه از ماه و آتش و غیره هم. مثال هر دو لغت ابوشکور فرماید :
چو بر رویت از پیری افتاد انجوغ
نه بینی دگر در دل خویش افروغ.
( مجمعالفرس ).

افروغ. [ ] ( اِخ ) یکی از شارحان اوستا است. ( از مزدیسنا ص 150 ). نام یکی از مفسران و علمائی که در اواخر عهد ساسانیان بوده اند و در روایات پهلوی از آنان نام برده شده است. ( سبک شناسی ج 1 ص 53 ). و رجوع به ایران در زمان ساسانیان شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) روشنایی تابش پرتو نور.
یکی از شارحان اوستا است

فرهنگ معین

( اَ ) ( اِ. ) روشنایی ، نور.

فرهنگ عمید

۱. روشنی، روشنایی، تابش.
۲. پرتو.

پیشنهاد کاربران

ادعا که واژه های �انجوغ�، �بونجوغ�، �افروغ� و… همه ریشه ترکی دارند، از نظر زبان شناسی تاریخی کاملاً اشتباه و فاقد پشتوانه علمی است. بیایید قدم به قدم بررسی کنیم و منابع معتبر بیاوریم.
- - -
...
[مشاهده متن کامل]

۱. واژه �افروغ�
�افروغ� در فارسی به معنای نور، روشنایی، تابش است.
ریشه آن در فارسی میانه و اوستایی دیده می شود:
اوستایی: āfra به معنی �پرتو، تابش�
فارسی میانه: afruγ به معنی �روشنایی دادن�
این واژه کاملاً ایرانی و اوستایی - فارسی است و هیچ ارتباطی با زبان ترکی ندارد.
منابع معتبر:
MacKenzie, D. N. , A Concise Pahlavi Dictionary, 1971
Windfuhr, Gernot, Persian Grammar, 2009
- - -
۲. واژه �انجوغ� و �بونجوغ�
ادعا شده �انجوغ� از �چمجوغ� ترکی آمده و به معنی نیشگون گرفتن است.
بررسی تاریخی و فرهنگ های ترکی نشان می دهد که چنین واژه ای در ترکی قدیم و عثمانی وجود ندارد.
واژه های مشابه در فارسی، مثل �منجق� ( که در فارسی به مهره کوچک یا جمع شده اطلاق می شود ) ریشه در فارسی و اوستایی دارد و نه ترکی.
ساختار واژه ها نیز با قواعد صرف و ترکیب ترکی متفاوت است: در ترکی، پسوندهای جمع، مالکیت و حالت مشخص هستند، نه �جوغ� یا �بون� به این شکل.
منابع معتبر:
Clauson, Sir Gerard, An Etymological Dictionary of Pre - Thirteenth - Century Turkish, 1972
Steingass, F. , A Comprehensive Persian - English Dictionary, 1892
- - -
۳. تحلیل ساختاری و تاریخی
ادعا: �افروغ، افروز، افروختن� ترکی است و فقط پسوندها فرق دارند.
واقعیت: این سه واژه در فارسی ریشه مشترک ایرانی دارند و با اوستایی و پهلوی قابل ردیابی اند:
افروز ← افروختن ← افروغ
در ترکی، چنین واژگان با ریشه �afr� یا �afro� وجود ندارد.
- - -
✅ جمع بندی
همه این ادعاها مبتنی بر تشابه ظاهری یا فرضیات بدون سند است.
واژه های فارسی �افروغ، افروز، منجق� و… ریشه ایرانی دارند و هیچ منبع معتبر ترکی آنها را پشتیبانی نمی کند.
رجوع به فرهنگ های معتبر اوستایی، فارسی میانه، فارسی نو و ترکی قدیم نشان می دهد این ادعاها کاملاً جعلی و غیرعلمی است.
- - -

کلمه ترکی هست یعنی دمیدن در اتش
افروختن
افروز
افروغ
هر سه تا بر ساختار ترکی فقط پسوندها فرق داره
چو بر رویت از پیری افتاد انجوغ
نه بینی دگر در دل خویش افروغ
انجوغ، یعنی جمع شدن پوست چمجوغ به ترکی یعنی نیشگون گرفتن و جمع کردن پوست
بونجوغ که در فارسی هم مونجق میگن از این ریشه هست یعنی جمع شده گرد شده
افروغ همچنین برای توصیف کسی به کار میره که روشنی بخش راه گمراهانه ، شخصی دانا و فهمیده و به مهربانی نور و روشنایی که دیگران را از جهل و نادانی نجات میده و راه درست زندگی رو براشون پر نور و مشخص میکنه
افروغ افروز است
سپهر مهرافروغ = سپهر مهرافروز - جانافروغ