افروزیدن

لغت نامه دهخدا

افروزیدن. [ اَ دَ ] ( مص ) افروختن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ) ( فرهنگ فارسی معین ). || روشن کردن. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ). || روشن شدن. ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ). تابان شدن. درخشان شدن. بسیار روشن شدن. ( ناظم الاطباء ). || مشتعل کردن. شعله ور ساختن. ( یادداشت دهخدا ). || زدودن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به افروختن شود.

فرهنگ عمید

= افروختن

پیشنهاد کاربران

بپرس