دیکشنری
مترجم
بپرس
افروزندن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
افروزندن. [ اَ زَ دَ ] ( مص ) افروخته شدن. || سوخته شدن. || تلف شدن. صرف شدن. ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک