افراطی
/~efrAti/
برابر پارسی: گزاف گرا، گزاف اندیش، زیاده رو، تند رو، پی فراخ
معنی انگلیسی:
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
افراطی، فزونرو
افراطی
تندرو، افراطی
افراطی، ماورای، خیلی متعصب
افراطی، بی اعتدال، زیاده رو، افراط کار
پیشنهاد کاربران
دو اتشه
یعنی تند رو
غالی
extremist فرد افراطی
excessiveافراطی adj
excessiveافراطی adj
وابستگی
بی حدومرز
زیاده روی
زیاده خواهی
زیاده روی
زیاده خواهی
افراطی/ افراط = افزونگری/ فزونگری/افزون گری/فزون گری
تفریطی/ تفریط = کاستیگر/کاستیگری/کاستی گر/کاستی گری
تفریطی/ تفریط = کاستیگر/کاستیگری/کاستی گر/کاستی گری
تندرو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)