افراء. [ اِ ] ( ع مص ) اصلاح چیزی کردن یا اصلاح کردن فرمودن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اصلاح کردن چیزی را و گفته اند؛ امر به اصلاح کردن باشد. ( از اقرب الموارد ). اصلاح چیزی کردن فرمودن کسی را. ( آنندراج ). || شکافتن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). قطع کردن و شکافتن چیزی را بصلاح یا بفساد. و عن الکسائی : افریت الادیم قطعته علی جهة الاصلاح. یقال : قد افریت و مافریت ؛ ای افسدت و مااصلحت. ( از اقرب الموارد ). بریدن و شکافتن یا تباهی کردن. ( المصادر زوزنی ). بریدن ادیم بر وجه افساد و شکافتن. ( تاج المصادر بیهقی ). || نکوهیدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ملامت کردن. ( از اقرب الموارد ). || بریدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). یقال :افریت الاوداج. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || کفانیدن گرگ شکم گوسفند را. || بریدن پوست را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).