افدع. [ اَ دَ ]( ع ص ) مرد کف دست و پای درون رویه رفته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خورده دست یا پای از سوی کالوج کژ. ( تاج المصادر بیهقی ). خورده دست یا پای از سوی کالوج شده. ( المصادر زوزنی ). آنکه خرده دست یا پایش کژ بود. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). مردی که بند دستش کج باشد. ( یادداشت بخط مؤلف ). || باریک شکم کف پا که بزمین نرسد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کف پای باریک شکم که بزمین نرسد. ( ناظم الاطباء ). || جمل افدع ؛ شتر سپل برآمده کج مابین ران و قدم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). فدعاء؛ مؤنث. ( آنندراج ). || اسبی که سرین وی برتر باشد از دیگران. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ).