افداء

لغت نامه دهخدا

افداء. [ اِ ] ( ع مص ) رقصانیدن پسر خود را. || انبار ساختن برای خرما. || فروختن خرما را. || بزرگ جسم گردیدن. || پذیرفتن سربهای بندی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). یقال : افداه الاسیر؛ اذا قبل منه فدیته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران