افتیاق

لغت نامه دهخدا

افتیاق. [ اِ ] ( ع مص ) نیازمند و درویش گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). فقیر گردیدن. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). درویش شدن. ( تاج المصادر بیهقی ).محتاج شدن. حاجتمند شدن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || مردن به بسیاری هکچه. ( منتهی الارب ). گویند:مردن بر اثر بسیاری فواق است. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران