افتد. [ اَ ت ِ ]( ص ، اِ ) بمعنی ستاینده و ستایش کننده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( هفت قلزم ). ستایش و مدح. ( ناظم الاطباء ). اَفِد کلاهما شگفت و بتازیش عجب گویند. ( شرفنامه منیری ). || شگفت و عجب و تعجب. ( برهان ). و شگفت. ( ناظم الاطباء ). || هر چیز عجب و شگفت. ( ناظم الاطباء ). صحیح کلمه همان افد = افت است بمعنی عجیب. ( از حاشیه برهان چ معین ). رجوع به افد شود.