لغت نامه دهخدا
افتان. [ اِ ] ( ع مص ) بشگفت آوردن چیزی کسی را. || در فتنه انداختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بفتنه افکندن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || ربودن زن دل را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
بشگفت آوردن چیزی کسی را یا در فتنه انداختن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
* افتان وخیزان:
۱. آن که گاه می افتد و گاه برمی خیزد.
۲. افتادن و برخاستن در راه رفتن.
فرهنگستان زبان و ادب
پیشنهاد کاربران
کسی ک از شدت مستی بی اختیار قدم بر میدارد