افتاده حالی. [ اُ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) متواضع بودن. فروتنی. آرام بودن. بی حالی : کاکل از بالانشینی رتبه ای پیدا نکردسنبل از افتاده حالی همنشین ما شده.