افتاب خوردن
فرهنگ فارسی
مترادف ها
حمام افتاب گرفتن، افتاب خوردن، با گرمای ملایم گرم شدن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
آفتاب را به گز پیمودن: [عامیانه، کنایه ] کوشش بی هوده کردن.
آفتاب خوردن: [عامیانه، کنایه ] سختی کشیدن.
در زبان ترکی استانبولی می شود: گونش لنمک