افت و خیز

/~oftoxiz/

معنی انگلیسی:
fluctuation

لغت نامه دهخدا

افت و خیز. [ اُ ت ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) عبارت است از حالت بین بین شتافتن و آهسته رفتن. ( آنندراج ) ( بهار عجم ). || کنایه از نشیب و فراز و یک قرار نماندن. ( آنندراج ) ( بهار عجم ) :
ببین مدار مه و مهر و بیوفائی گل
ز دولتی مشو ایمن که افت و خیز ندارد.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).
نفس بسینه اعدا ز هیبت کند
به افت و خیز تردد چو نبض منشاری.
طالب آملی ( از بهار عجم ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - عمل افتادن و برخاستن . ۲ - افتادن و بر خاستن باهستگی رفتن و شتافتن .

فرهنگ معین

(اُ تُ ) (اِمر. ) افتادن و برخاستن ، به آهستگی رفتن و شتافتن .

فرهنگستان زبان و ادب

{fluctuation} [شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] انحراف هر کمیت از مقدار میانگین آن که معمولاً بین دو مقدارِ حدی کمینه و بیشینه تغییر می کند
{rise and fall} [حمل ونقل ریلی] مجموع ارتفاع سربالایی ها با تغییر شیب های متوالی در یک مسیر مشخص که نهایتاً به تراز اولیه بازمی گردد

اصطلاحات و ضرب المثل ها

{fluctuation} [شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] انحراف هر کمیت از مقدار میانگین آن که معمولاً بین دو مقدارِ حدی کمینه و بیشینه تغییر می کند
{rise and fall} [حمل ونقل ریلی] مجموع ارتفاع سربالایی ها با تغییر شیب های متوالی در یک مسیر مشخص که نهایتاً به تراز اولیه بازمی گردد

پیشنهاد کاربران

the peaks and troughs of the US economy ( =high and low points )
بالا پایین، فراز و فرود، پیروزی و شکست، سرعت و کُندی، برخاستن و افتادن، خیزش و چالش
vicissitudes

بپرس