افاک

لغت نامه دهخدا

افاک. [ اَف ْ فا] ( ع ص ) دروغگو. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اَفیک. دروغگو. ( منتهی الارب ). سخت دروغ زن. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). کذّاب. دروغزن. دروغگوی. کاذب. ( یادداشت بخطمؤلف ). «تنزل علی کل افاک اثیم ». ( قرآن 222/26 ).

فرهنگ فارسی

دروغگو سخت دروغ زن

فرهنگ معین

(اَ فّ ) [ ع . ] (ص . ) آن که دروغ بسیار گوید.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَفَّاکٍ: بسیار دروغ پرداز
ریشه کلمه:
افک (۲۷ بار)

«أَفّاک» از مادّه «افک» (بر وزن پلک) به معنای دروغ بزرگ است. بنابراین، «أَفّاک» به معنای کسی است که فراوان دروغ های بزرگ می گوید.

پیشنهاد کاربران

آفـاک
در گویش محلی راوری
به خمیازه ، گُـواف یا آفـاک
میگویند
اَفّاک: دروغ پرداز ، کسی که زیاد دروغ می گوید و از دروغ خود لذت می برد . دروغگوی بی پروا ، زیاد دروغگو, کسی که از روی عداوت و غرض به دروغگویی می پردازد ، دروغ گویی که ضعیف رای و کوتاه فکر باشد . ( نگارنده )
...
[مشاهده متن کامل]

اسم ، فَعَلَ یَفْعِلُ، ءفک، صیغه مبالغه، مفرد، مذکر، مجرور، نکره، مهموز الفاء
وای بر هر دروغگوی گنهکار ! ( ویل لکل افاک اثیم ( جاثیه 7 ) ) افاک صیغه مبالغه است ، و به معنی کسی است که بسیار دروغ می گوید ، و گاه به کسی که دروغ بزرگ می گوید هر چند زیاد هم نباشد گفته شده .
( تفسیر نمونه ج : 21 ص : 237 )

به نطر من کسی است که فیلم بازی میکنه
مثلا کذاب میشه دروغگو
ولی افاک چون از افک به معنای پلک میاد که با چشم در ارتباطه کسی که دروغی رو نشون و کارگردانی و بازیگری میکنه
همان دروغپرداز
در واقع به دروغ مثلا نقش انسان خوبی رو بازی کردن ولی در خفا دشمنی کردن با امکانات و نیروهاش
<ﺃﻓّﺎﻙ> ﺍﺯ <ﺍِﻓﻚ> ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ.
ﻭَﻳْﻞٌ ﻟِّﻜُﻞِ ّ ﺃَﻓَّﺎﻙٍ ﺃَﺛِﻴﻢٍ ( آیه 7 جاثیه ) ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﺎﻓﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﭘﺮﺩﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﭘﻴﺸﻪ.
معادل آن در گویش یزدی ، اَخُّوَه یعنی دهن دره ، خمیازه
خمیازه ( در گویش جنوبی ها به ویژه استان کرمان، به خمیازه افاک می گویند. ) فاژ، فنجا. آسا. پاسک

بپرس