افاء

لغت نامه دهخدا

( افآء ) افآء. [ اِف ْ ] ( ع مص ) در زمین تابان و لغزان درآمدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || شکافتن سر کسی را بزخم شمشیر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَفَاءَ: غنیمت داد
ریشه کلمه:
فی ء (۸ بار)

«أَفاءَ» از مادّه «فیء» در اصل به معنای «رجوع و بازگشت» است و این که بر یک دسته از غنائم «فیء» (بر وزن شیء) اطلاق شده است شاید به این خاطر باشد که خداوند تمام مواهب این جهان را در اصل برای مؤمنان، و قبل از همه، برای پیغمبر گرامیش که اشرف کائنات و خلاصه موجودات است، آفریده. و افراد غیر مؤمن و گنهکار، در حقیقت غاصبان این اموالند (هر چند بر حسب قوانین شرعی یا عرفی مالک محسوب شوند) و هنگامی که این اموال به صاحبان حقیقی باز می گردد، شایسته عنوان «فیء» است. «أَفاءَ اللّهُ» از مادّه «فیء» (بر وزن شیء) به اموالی نیز گفته می شود که بدون مشقت به دست می آید. لذا به غنائم جنگی و همچنین «انفال» (ثروت های طبیعی که متعلق به حکومت اسلامی است و مالک مشخص ندارد) اطلاق می شود.
«راغب» در «مفردات» می گوید: «فیء» به معنای بازگشت و رجوع به حالت نیک است، و اگر به «سایه» فیء گفته می شود به خاطر این است که حالت برگشت دارد، سپس، می افزاید: به اموال بی دردسر نیز «فیء» می گویند، چون با تمام حسنی که دارد، باز هم مثل سایه عارضی و از بین رفتنی است! درست است که در غنائم جنگی گاهی دردسر فراوان است، ولی از آنجا که باز با مقایسه با اموال دیگر، دردسر کمتری دارد، و گاه اموال هنگفتی در یک حمله به دست می آید، «فیء» به آن اطلاق شده است. «فِیء» به سایه ای گفته می شود که تنها در مقابل یک مبدأ نورانی به وجود می آید، همچون سایه درختان در مقابل آفتاب.

پیشنهاد کاربران

افاء: از �فیء� به معنای بازگشت و رجوع به حالت نیک است. مثلا در سوره حجرات داریم که اگر یک طائفه به طائفه ای دیگر تعدی و ظلم کرد، با آن طائفه تعدی کننده بجنگید تا به حکم خدا باز گردد ( و دست از نبرد بشویند که این حالت نیکی است )

بپرس