افئده
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی أَفْئِدَةُ: دلها
ریشه کلمه:
فئد (۱۶ بار)
«فؤاد» گرچه به معنای قلب (عقل) آمده است، ولی این تفاوت را با قلب دارد، که در معنای «فؤاد»، جوشش و افروختگی و یا به تعبیر دیگر تجزیه و تحلیل و ابتکار افتاده است. «راغب» در «مفردات» می گوید:
الفُؤادُ کَالْقَلْبِ لکِنْ یُقالُ لَهُ فُؤادٌ اِذَا اعْتُبِرَ فِیْهِ مَعْنَی التَّفَؤُّدِ أَیِ التَّوَقُّدِ: «فؤاد مانند قلب است، و لکن این کلمه در جایی گفته می شود که افروختگی و پختگی در آن منظور باشد»، و مسلماً این موضوع پس از تجربه کافی به انسان دست می دهد، و به هر حال، گرچه ابزار شناخت، منحصر به این دو، یا این سه، نیست، ولی مسلماً مهمترین ابزار همین ها است.
قلب. . آنچه چشم دید قلب تکذیب نکرد قلب را از آن فؤاد گویند که در آن توقد و دلسوزی هست که «فأد» به معنی بریان کردن آمده است به قولی علت این تسمیه تأثر و تحول قلب است که «فأد» در اصل به معنی حرکت و تحریک است. (اقرب) راغب وجه اول را گفته و نیز قلب را به علت تقلب و تحول آن قلب گفتهاند. جمع آن افئده است . دلهائی از مردم را وادار که به ایشان مایل باشند. . تقدیر آیه ظاهراً «مسؤلاً عنه» است صدر آیه چنین است: «وَ لاتَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عَلْمٌ اِنَّ...» یعنی از آنچه نمیدانی پیروی مکن که گوش و چشم و قلب همه مسؤلاند. ظهور آیه در آن است که چشم و گوش و قلب باید بکوشند و یقین به دست آورند و به آن ترتیب اثر بدهند که . و اگر فقهاء در احکام جزئی عمل به ظن میکنند روی دلیل علمی است که ناچار باید به ظن عمل کرد، احتمال دارد ضمیر «عنه» راجع به علم باشد یعنی چشم و گوش و دل در تحصیل علم مسؤلاند. و خلاصه آیه این است: آنچه را علم نداری معتقد مباش، آنچه علم نداری مگو، آنچه را علم نداری مکن، در روایات اهل بیت علیهمالسلام به جمله «اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ...» مستقلاً استناد شده بدون اشاره به صدر آیه ولی با دقّت خواهیم دید که صدر آن نیز داخل در استناد است. یعنی دو جور میشود استفاده کرد و آنها علیهمالسلام لمناسبة به یک جور آن اشاره فرمودهاند. *** با ملاحظه آیه گذشته و آیات . . . و غیره که فؤاد و افئده در ردیف سمع و بصر آمده مخصوصاً آیه . میتوان فهمید که مراد از فؤاد قلب صنوبری شکل معروف است مشروح سخن در «قلب» دیده شود. واللَّهالعالم. . در اقرب الموارد گفته: «اَلْفُؤادُ الْفارِغُ» دو معنی دارد یکی قلب بی غم و اندوه یعنی فارغ از هر دو، دیگری قلب بدحال که امید و طمعی ندارد (قلب مأیوس) به نظرم مراد از فارغ پریشانحالی است گرچه به دل مادر موسی «لاتَخافی وَ لاتَحْزَنی» الهام شده بود ولی بالاخره بشر و مادر بود و اضطراب داشت که مطلب به کجا خواهد انجامید و آیا آنچه به نظرش آمده عملی خواهد شد یا نه؟ یعنی قلب مادر موسی پریشان شد و حقاً که نزدیک بود سر را افشا کند اگر دلش را محکم نکرده بودیم. بعضی از بزرگان به قرینه «لاتَخافی و لاتَحْزَنی» فارغ را بیاندوه گفته است ولی «اِنْ کادَتْ لَتُبْدی» خلاف آن را میرساند.
ریشه کلمه:
فئد (۱۶ بار)
«فؤاد» گرچه به معنای قلب (عقل) آمده است، ولی این تفاوت را با قلب دارد، که در معنای «فؤاد»، جوشش و افروختگی و یا به تعبیر دیگر تجزیه و تحلیل و ابتکار افتاده است. «راغب» در «مفردات» می گوید:
الفُؤادُ کَالْقَلْبِ لکِنْ یُقالُ لَهُ فُؤادٌ اِذَا اعْتُبِرَ فِیْهِ مَعْنَی التَّفَؤُّدِ أَیِ التَّوَقُّدِ: «فؤاد مانند قلب است، و لکن این کلمه در جایی گفته می شود که افروختگی و پختگی در آن منظور باشد»، و مسلماً این موضوع پس از تجربه کافی به انسان دست می دهد، و به هر حال، گرچه ابزار شناخت، منحصر به این دو، یا این سه، نیست، ولی مسلماً مهمترین ابزار همین ها است.
قلب. . آنچه چشم دید قلب تکذیب نکرد قلب را از آن فؤاد گویند که در آن توقد و دلسوزی هست که «فأد» به معنی بریان کردن آمده است به قولی علت این تسمیه تأثر و تحول قلب است که «فأد» در اصل به معنی حرکت و تحریک است. (اقرب) راغب وجه اول را گفته و نیز قلب را به علت تقلب و تحول آن قلب گفتهاند. جمع آن افئده است . دلهائی از مردم را وادار که به ایشان مایل باشند. . تقدیر آیه ظاهراً «مسؤلاً عنه» است صدر آیه چنین است: «وَ لاتَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عَلْمٌ اِنَّ...» یعنی از آنچه نمیدانی پیروی مکن که گوش و چشم و قلب همه مسؤلاند. ظهور آیه در آن است که چشم و گوش و قلب باید بکوشند و یقین به دست آورند و به آن ترتیب اثر بدهند که . و اگر فقهاء در احکام جزئی عمل به ظن میکنند روی دلیل علمی است که ناچار باید به ظن عمل کرد، احتمال دارد ضمیر «عنه» راجع به علم باشد یعنی چشم و گوش و دل در تحصیل علم مسؤلاند. و خلاصه آیه این است: آنچه را علم نداری معتقد مباش، آنچه علم نداری مگو، آنچه را علم نداری مکن، در روایات اهل بیت علیهمالسلام به جمله «اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ...» مستقلاً استناد شده بدون اشاره به صدر آیه ولی با دقّت خواهیم دید که صدر آن نیز داخل در استناد است. یعنی دو جور میشود استفاده کرد و آنها علیهمالسلام لمناسبة به یک جور آن اشاره فرمودهاند. *** با ملاحظه آیه گذشته و آیات . . . و غیره که فؤاد و افئده در ردیف سمع و بصر آمده مخصوصاً آیه . میتوان فهمید که مراد از فؤاد قلب صنوبری شکل معروف است مشروح سخن در «قلب» دیده شود. واللَّهالعالم. . در اقرب الموارد گفته: «اَلْفُؤادُ الْفارِغُ» دو معنی دارد یکی قلب بی غم و اندوه یعنی فارغ از هر دو، دیگری قلب بدحال که امید و طمعی ندارد (قلب مأیوس) به نظرم مراد از فارغ پریشانحالی است گرچه به دل مادر موسی «لاتَخافی وَ لاتَحْزَنی» الهام شده بود ولی بالاخره بشر و مادر بود و اضطراب داشت که مطلب به کجا خواهد انجامید و آیا آنچه به نظرش آمده عملی خواهد شد یا نه؟ یعنی قلب مادر موسی پریشان شد و حقاً که نزدیک بود سر را افشا کند اگر دلش را محکم نکرده بودیم. بعضی از بزرگان به قرینه «لاتَخافی و لاتَحْزَنی» فارغ را بیاندوه گفته است ولی «اِنْ کادَتْ لَتُبْدی» خلاف آن را میرساند.
wikialkb: أَفْئِدَة
پیشنهاد کاربران
أَفئِدَة : جمع فُؤاد
یکی از خصلتهای نفس است.
در "قرآن عربی مبین" کلمات با دقّت بالا وبی نظیر ومنحصر به "الله الحکیم" برگزیده شدندو"شِعر یا خطابة یا . . . " نیست
وبا "قلب" تفاوتی زیادی دارد.
... [مشاهده متن کامل]
انسان از بیان قرآنی؛ فقط دو هیئت دارد:
بدن که توسط روح هدایت میشه ( نه کنترل وتحکّم ) .
ای بواسطه روح بعض از اعمال قابل انتخاب میشن.
قلب وفؤادوعقل و تفکّر وتعقّل وتدبّر و. . . یکی از خصائص درونی هر انسان ( روح ) میباشد.
. . .
با:
أفیدة = کثرت الفائدة والفوائد
أفیَدهُ =بیشترین فائدة که دارد
أفیدهُ = بهش فایده برسانم
فوائد = جمع فؤاد
فواید = جمع فائدة
. . .
إشتباه نگیر!
. . .
به واژه "فؤاد"و"قلب"و"عقل" . . . رجوع کنید
یکی از خصلتهای نفس است.
در "قرآن عربی مبین" کلمات با دقّت بالا وبی نظیر ومنحصر به "الله الحکیم" برگزیده شدندو"شِعر یا خطابة یا . . . " نیست
وبا "قلب" تفاوتی زیادی دارد.
... [مشاهده متن کامل]
انسان از بیان قرآنی؛ فقط دو هیئت دارد:
بدن که توسط روح هدایت میشه ( نه کنترل وتحکّم ) .
ای بواسطه روح بعض از اعمال قابل انتخاب میشن.
قلب وفؤادوعقل و تفکّر وتعقّل وتدبّر و. . . یکی از خصائص درونی هر انسان ( روح ) میباشد.
. . .
با:
أفیدة = کثرت الفائدة والفوائد
أفیَدهُ =بیشترین فائدة که دارد
أفیدهُ = بهش فایده برسانم
فوائد = جمع فؤاد
فواید = جمع فائدة
. . .
إشتباه نگیر!
. . .
به واژه "فؤاد"و"قلب"و"عقل" . . . رجوع کنید